قوله: لانّه لا يخبر الّا عن معروف: ضمير در « لانّه » بمعناى « شأن » مى‌باشد.

قوله: فان افاد: ضمير فاعلى در « افاد » به ابتداء بنكره راجع است.

قوله: و هو ظرف او مجرور: كلمه « واو » حاليّه بوده و ضمير « هو » به خبر راجع است.

قوله: مختصّ: صفت است براى كلّ واحد من الظّرف و المجرور و مقصود از « مختصّ » معلوم و مشخّص مى‌باشد.

متن: «126»

تجزيه و تركيب‌

واو: عاطفه‌

هل: حرف استفهام‌

فتى: نكره، مبتداء

فيكم: جار و مجرور، خبر است براى « فتى ».

فاء: عاطفه‌

ما: نافيه‌

خلّ: مبتداء، نكره‌

لنا: جار و مجرور، خبر است براى « خلّ ».

واو: عاطفه‌

رجل: مبتداء، نكره‌

من الكرام: جار و مجرور، متعلّق باستقرّ، صفت براى « رجل »

عندنا: مضاف و مضاف اليه، خبر براى « رجل ».

ترجمه:

و مانند سه مثال: هل فتى فيكم (آيا جوانمردى در ميان شما مى‌باشد).

و: ما خلّ لنا (براى ما دوستى نمى‌باشد).