خبر مأوّل بمشتقّ نظير: هذا اسد كه اسد در تأويل « شجاع » كه صفت مشبّهه است بوده قهرا
ضمير در آن قابل استتار مىباشد.
و در تفسير « مستكن » مىگويد:
اينكلمه يعنى مستتر پس منظور مصنّف آنست كه در خبر مشتقّ مفرد ضمير مستتر
مىباشد.
ناگفته نماند كه اينحكم در وقتى است كه خبر مشتقّ واجد دو شرط باشد:
الف: آنكه اسم ظاهر را رفع نداده باشد مانند مثال مزبور زيرا در صورت
رفع اسم ظاهر ديگر در آن ضمير مستتر نمىباشد مانند: زيد ضارب ابوه كه در « ضارب » ضمير نبوده بلكه « ابوه » فاعل آن مىباشد.
ب: آنكه خبر مشتقّ مزبور بركسيكه براى آن آورده شده جارى شده باشد
مانند: زيد ضارب.
چه آنكه « ضارب » را براى « زيد » آورده و قصد اخبار از اين صفت و خصوصيّتى است كه در وى مىباشد لذا
در « ضارب » حتما ضميرى
است كه به « زيد » راجع است.
و اگر خبر مشتقّ اينچنين نبوده و پس از مبتدائى كه ذكر شده معنايش
براى آن نباشد در اينجا حكم عليحدّه دارد كه مصنّف در بيت بعدى بآن اشاره نموه
است.
قوله: و المراد به: ضمير در « به » به جامد راجع است.
قوله: ما ليس صفة بتضمّن معنى فعل و حروفه: كلمه « يتضمّن » صفت است براى « صفة » و ضمير در آن به صفة راجع
بوده و ضمير در « حروفه » به فعل عائد
است.
قوله: او ما هو بمعناه: يعنى آنچه
در معناى فعل است همچون اسم فاعل و اسم مفعول و اشباه ايندو.
قوله: الى انّه يتحمّله: ضمير در « انّه » به خبر جامد راجع بوده و ضمير