قوله: كزيد قائم ابوه: شاهد در « قائم » است كه خبر مفرد براى « زيد » بوده و در « ابوه » عمل رفع كرده است.
قوله: كهذا ضارب ابوه عمرا: شاهد در « ضارب » است كه خبر مفرد براى « هذا » بوده و در « عمرا » عمل نصب نموده است.
شرح عربى:
و يأتى جملة، بشرط ان تكون، حاوية معنى، المبتداء، الّذىّ سيقت له،
اى اسما بمعناه يربطها به، لاستقلال الجملة.
و هو امّا ضمير موجود كزيد قام ابوه او مقدّر كالبرّ قفيز بدرهم اى
منه، او اسم اشير به اليه نحو: و لباس التّقوى ذلك خير.
و يغنى عن الرّابطة تكرار المبتداء بلفظه كالحاقّة ما الحاقّة.
او عموم فى الخبر يدخل المبتداء تحته نحو: انّ
الّذين آمنوا و عملوا الصّالحات انّا لا نضيح اجر من احسن عملا.
ترجمه و شرح:
جمله بودن خبر و پارهاىاز احكام آن
مصنّف گويد:
خبر گاهى جمله مىآيد بشرط آنكه مشتمل باشد برمعناى مبتدائيكه براى
آن آورده شده.
شارح گويد:
مقصود اينستكه در خبر اسمى باشد كه بمعناى مبتداء بوده و آن جمله خبر
را به مبتداء ارتباط دهد.
و اينكه گفتيم جمله را بمبتداء ارتباط دهد جهتش اينستكه:
جمله بملاحظه اينكه خود داراى معناى كاملى است مستقلّ مىباشد لاجرم
اگر بخواهيم آنرا خبر براى مبتدائى قرار دهيم بناچار مىبايد در آن رابطى وجود
داشته باشد و رابط يكى از سه امر ذيل مىباشد.