مالك: مضاف اليه براى « ابن » و كلمه « ابن مالك» در
اصل صفت براى محمّد بوده سپس آنرا از صفت بودن قطع نموده و خبر براى مبتداء يعنى « هو » قرار مىدهيم كه اين عمل
غالبا يا بداعى مدح است و يا ذمّ و در اينجا قصد مدح مىباشد.
و مىتوان جمله « هو ابن مالك» را حاليّه دانست بنابراين محلّا منصوب مىباشد.
احمد: فعل مضارع، صحيح از باب فرح، يفرح و ضمير مستتر در آنكه
باستتار وجوبى مىباشد فاعلش است.
ربّى: مضاف و مضاف اليه « كلمه « ربّ » صفت مشبّهه و ياء متكلّم ضمير
متّصل مجرور مىباشد» و بهرتقدير كلمه « ربّ » مفعول است براى « احمد » و چون مضاف به « ياء » است نصبش مقدّر است.
اللّه: اسم، علم است براى ذات واجب الوجود، بدل است براى « ربّى » و بدل كلّ از كلّ است.