مصنّف در شرائط كلام تنها به قيد « لفظ » و « مفيد » اكتفاء
نموده و نامى از « تركيب » بميان نياورد.
يعنى نگفت: كلامنا لفظ، مفيد، مركّب.
چنانچه غير از جزولى ديگران نيز اين قيد را نياوردهاند و وجه آن
اينستكه از ذكرش بطور صريح بىنياز مىباشيم چه آنكه با ذكر دو قيد « لفظ » و « مفيد » جائى براى تصريح به « مركّب » نمىباشد زيرا هيچ لفظى وجود ندارد كه مفيد بوده ولى مركّب نباشد.
و بعبارت ديگر:
لفظ مفيد اخصّ از « مركّب » است يعنى هرلفظ مفيدى قطعا مركّب بوده ولى برخى از الفاظ مركّب مفيد
نيستند همچون جملات نظير:
ان قام و ان طلعت الشّمس و امثال اينها.
و چون ذكر خاصّ ما را از تصريح بعامّ مستغنى مىنمايد لا جرم مصنّف
پس از آوردن قيد لفظ مفيد از تصريح به قيد « مركّب » خوددارى نمود.
اشتراط مقصود بودن كلام بطور اشاره در عبارت مصنّف
سپس شارح مىگويد:
يكى ديگر از شرائط كلام آنستكه بايد مقصود و موضوع باشد از اينرو
آنچه بدون قصد از دهان خارج مىگردد اگرچه لفظ مفيد بوده ولى چون از روى قصد
متكلّم صادر نشده اصطلاحا كلام نباشد نظير الفاظى را كه شخص خواب