ترجمه و شرح:
انحاء وقوع علم در كلام
مصنّف گويد:
علم در كلام بسه نحو مىآيد:
1- اسم.
2- كنيه.
3- لقب.
شارح گويد:
اسم آنستكه نه كنيه بوده و نه لقب باشد.
مؤلّف گويد:
يعنى نه لفظ « اب » و « امّ » در اوّلش بوده و نه مشتمل برمدح و يا مذمّت باشد مانند لفظ على كه اسم براى شخص نهاده باشند.
سپس شارح گويد:
كنيه: آنستكه در صدر و ابتدايش لفظ « اب » يا « امّ » واقع شده باشد مانند ابو الحسن و ام كلثوم.
بعضى گفتهاند: كنيه آنستكه در اوّلش ابن يا ابنة قرار گرفته باشد.
و بهرتقدير كلمه « كنيه » از كنيت» بمعناى « سترت » مشتقّ مىباشد همانطوريكه لفظ « كنايه » نيز از آن اخذ شده.
و اعراب كنيه را بمنطور تعظيم و احترام اشخاص بكار مىبرند.
و امّا لقب: عبارتست از علمى كه مشعر به مدح و يا ذمّ داشته باشد.
علمى كه مشعر بمدح باشد مثل اينكه لقب شخص را حاتم گذارند تا بدينوسيله او را مورد مدح قرار داده و بفهماند كه صفت جود در او است.
و علمى كه مشعر به ذمّ باشد نظير اينكه لقب كسى را ابليس گذارند.