اساسا ضمير را براى اين جهت وضع كردهاند كه كلام مختصرتر باشد و
بديهى است كه ضمير متّصل مختصرتر از منفصل است لاجرم رعايت اختصار كه امر مطلوبى
بوده مقتضى است با امكان آمدن ضمير متّصل از منفصل استفاده نشود.
بلى در صورتيكه آوردن متّصل متعذّر و غير ممكن باشد البتّه بجاى آن
مىتوان ضمير منفصل آورد و اين در مواردى است كه ذيلا ذكر مىنمائيم:
1- در
موردى كه عامل ضمير از آن مؤخّر بيايد مانند ايّاك نعبد كه در اصل « نعبدك » بود و چون عامل در « كاف » يعنى « نعبد » مؤخّر شد « كاف » مبدّل به ضمير منفصل يعنى « ايّاك » گرديد.
2- در
جائيكه عامل ضمير محذوف باشد مانند اتيان ضمير در باب تحذير همچون: ايّاك و الاسد
كه عاملش « بعد » مىباشد و
محذوف است.
3- عامل
ضمير معنوى باشد مانند انت قائم چه آنكه عامل در « انت » ابتدائيت كه امر معنوى است بوده از اينرو ضمير منفصل آمده.
4- در
موردى كه ضمير بعد از الّا يا ديگر ادات حصر واقع شود مانند ما جائنى الّا انت يا
انّما انت جالس.
5- در
جائيكه به ضمير صفتى را اسناد دهند كه جارى برموصوفش نشده بلكه برغير آن جارى شده
باشد مانند زيد عمرو ضاربه هو.
در اينمثال « ضارب » پهلوى عمرو واقع شده و بحسب ظاهر جارى برآن گرديده ولى در واقع
موصوفش زيد است و چون آنرا به ضمير نسبت داده و فاعل صفت را خواستيم ضمير بياوريم
الزاما ضمير منفصل بايد باشد.