ثمّ الضّمير متّصل و منفصل، فاشار الى الاوّل بقوله:
و ذو اتّصال منه ما كان غير مستقلّ بنفسه و هو الّذىّ لا يصلح لان
يبتدء به و لا يصلح لان يلى، اى لان يقع بعد الّا اختيارا ابدا و يقع بعدها
اضطرارا كقوله: الّا يجاورنا الّاك ديّار.
كالياء و الكاف من، نحو قولك، ابنى اكرمك و الياء و الهاء من نحو،
قولك، سليه ملك.
ترجمه و شرح:
تقسيم ضمير به متّصل و منفصلو علامت ضمير متّصل
مصنّف گويد:
ضمير متّصل علامتش دو چيز است:
الف: براى ابتداء شدن كلام بآن صلاحيّت نداشته باشد.
ب: هرگز پس از كلمه « الّا » واقع نمىشود.
شارح گويد:
ضمير متّصل آنستكه بنفسه و ذاتا استقلال نداشته باشد و علامت عدم
استقلالش دو امر است:
1- آنكه
هرگز مبتداء واقع نمىشود زيرا ضمير متّصل بايد يا متّصل بفعل بوده يا باسم و يا
بحرف و هيچيك از اين سه براى مبتداء واقع شدن صالح نيستند:
امّا ضمير متّصل بفعل: زيرا يا فاعل است مانند ضربت و يا مفعول
مىباشد همچون ضربك.
و امّا ضمير متصّل باسم: قطعا مضاف اليه اسم مىباشد مانند ابوك.
و امّا ضمير متّصل بحرف: در حكم ظرف بوده كه متعلّق مىخواهد