حكم مضارعى كه آخرش الف مىباشد اينستكه: غير جزمش در نيّت مىباشد.
شارح گويد:
مقصود از « غير جزم» رفع و نصب است و وجه تقدير ايندو آنستكه تحريك الف متعذّر و غير
ممكنست.
و امّا مثال ايندو مانند: زيد يخشى شاهد در « يخشى » است كه رفعش در تقدير مىباشد.
و مانند: زيد لن يرضى شاهد در « يرضى » بوده كه نصبش مقدّر است.
مصنّف گويد:
مضارعى كه آخرش « واو » بوده همچون « يدعو » يا ياء باشد نظير « يرمى » نصبش را ظاهر نما.
شارح گويد:
وجه ظهور نصب در ايندو فعل همان است كه قبلا گفته شد يعنى فتحه خفيف
بوده و از ظهورش برواو و ياء محذورى لازم نمىآيد مانند لن يدعو (مثال براى ظهور
نصب برواو) و لن يرمى (مثال است براى ظهور نصب برياء).