ابد: بصيغه امر حاضر، فعل و فاعل، معطوف است به « انو ».
نصب: مضاف، مفعول است براى « ابد ».
ما: موصوله، مضاف اليه.
كيدعو: جارّ و مجرور، متعلّق است به « استقرّ » ، صله و عائد براى ماء موصوله مىباشد.
يرمى: معطوف است به « يدعو » باسقاط عاطف.
ترجمه:
در فعليكه آخرش الف است غير جزم را نيّت بگير و نصب فعليكه همچون « يدعو » و « يرمى » است آشكار و ظاهر نما.
متن: «51»
و الرّفع فيهما انو و احذف جازما
ثلاثهنّ تقض حكما لازما
[اعراب در افعال معتلّ]
تجزيه و تركيب
الرّفع: مفعول مقدّم است براى « انو ».
فيهما: جارّ و مجرور، متعلّق است به « انو ».
واو: عاطفه.
احذف: معطوف است به « انو ».
جازما: حال است براى فاعل « احذف ».
ثلاثهنّ: مضاف و مضاف اليه، مفعول است براى « جازما ».
نقض: بصيغه مضارع، مجزوم است در جواب امر يعنى « احذف » ، فعل و فاعل.
حكما: مفعول است براى « نقض » ، موصوف.
لازما: صفت است براى « حكما ».
در دو فعل « يدعو » و « يرمى » رفع را مقدّر بگير و در حاليكه هرسه فعل