بنابراين نون تثنيه مكسور بوده و فتحه آن چه با ياء و چه با الف لغتى
است از لغات چنانچه از ظاهر عبارت مصنّف اينطور استفاده مىشود.
امّا فتحه نون با ياء مانند آنچه در كلام حميد بن ثور بن حزن آمده:
على احوذيّين استقلّت عشيّة
فماهى الّا لمحة و
تغيب
يعنى آن مرغ قطاة بردو بال خود قرار گرفت و در وقت شام بهوا پرواز
كرد پس آن مرغ باين حالت نبوده مگر براى يك لحظه و پس از آن از انظار پنهان
مىگردد.
شاهد در « احوذيّين » است كه بصيغه تثنيه بوده و على القاعده نونش بايد مكسور باشد ولى
مفتوح است و امّا فتحه نون با الف كه گفتيم آن نيز لغتى است از لغات همانطوريكه از
ظاهر عبارت مصنّف بدست آمده و سيرافى نحوى نيز بآن تصريح كرده مانند آنچه در قول
رؤبه آمده:
اعرف منها الانف و العينانا
و منخرين اشبها
ظبيانا
يعنى مىشناسم از آن سلمى بينى و دو چشم و دو مجراى تنفّس را كه شبيه
هستند به پردههاى بينى آقاى ظبيان.
شاهد در « عينان » است كه نون را فتحه دادهاند.
و در برخى عبارت نون را با ضمّه نيز قرائت كردهاند مانند آنچه در
كلام تغلب آمده است:
يا ابتا ارّقنى القذان
فالنّوم لا تألفه
العينان
يعنى: اى پدر پشّهها من را بىخواب نمودهاند بطورى كه ديگر خواب با
چشمانم انس و الفت نمىگيرد.
شاهد در « عينان » است كه نونش مضموم خوانده شده.
قوله: و ما به التحق: ضمير در « به » به مجموع راجع است.
قوله: و قلّ من بكسره نطق: ضمير در « بكسره » به نون مجموع راجع است.