تثنيه طبق آنچه از كتاب تسهيل استفاده مىشود عبارتست از اسمى كه بردو
چيز متّفق اللّفظ بواسطه زياد كردن الف و نون يا ياء و نون مكسور در آخرش دلالت
كند نظير رجلان و رجلين.
پس در تحقّق و وجود آن سه شرط معتبر است:
الف: آنكه مدلولش دو چيز باشد بنابراين مفرد همچون « زيد » از آن خارج است.
ب: لفظ آندو چيز همچون حقيقتشان بايد متّفق و متّحد باشد بنابراين « قمران » يعنى شمس و قمر تثنيه نيست
چون مدلولش در لفظ باهم متّفق نمىباشند.
ج: الف و نون مكسور يا ياء و نون مكسور در آخرش زائد باشد بنابراين
الفاظ: كلا و كلتا و اثنان و اثنتان بواسطه زائد نبودن الف و نون تثنيه نمىباشند.
سپس مصنّف گويد:
و « كلا » را نيز
بواسطه الف رفع بده مشروط باينكه بضمير اضافه شود.
شارح گويد:
كلمه « كلا » از نظر اهل
بصره اسم مفرد بوده كه بردو مذكّر اطلاق مىشود و همانطوريكه مصنّف آورده تنها در
صورتى رفع آن به الف است كه بضمير اضافه شود مانند: جائنى الرّجلان كلاهما.
بنابراين اگر به ضمير اضافه نشده بلكه به اسم ظاهر اضافه شده باشد