و چون تعداد معربات در كلام ايشان بسيار و فراوان است از اينرو در
مقام سخن گفتن عادت و سيره ايشان براين جارى شده كه كلمات را معرب بخوانند حال ترك
اين عادت و استعمال كلمهاى از كلمات را بحالت ثابت و يكنواخت برزبانشان ثقيل و دشوار
است.
قوله: لعدم احتياجه الى الاعراب: ضمير در « احتياجه » به حرف راجع است.
قوله: اذ المعانى المفتقرة اليه لا تعتوره: ضمير در « اليه » به اعراب راجع بوده و ضمير
مفعولى در « لا تعتوره» به
حرف عائد هستند.
قوله: و ليت يقولها المحزون الخ: اين بيت از
جناب ابو طالب بن عبد المطّلّب بن هاشم بن عبد مناف مىباشد و كامل آن چنين است:
ليت شعرى مسافر بن ابى عم ....
رو و ليت يقولها
المحزون
يعنى: كاش از حال مسافر بن ابى عمرو مطّلع مىبودم و لفظ « ليت » را شخص غمگين و اندوهگين
مىگويد.
قوله: على تجرّدها من معنى الحرفيّة: ضمير مؤنّث
در « تجرّدها » به ليت راجع
است.
قوله: و جذبها الى معنى الاسميّة: ضمير در « جذبها » به ليت عود مىكند.
قوله: بدليل عدم وفائها لمقتضاها: ضمائر مؤنّث
به ليت عود مىكند.
متن: «22»
و منه ذو فتح و ذو كسر و ضمّ
كاين امس حيث و
السّاكن كم
تجزيه و تركيب
منه: جارّ و مجرور، متعلّق به استقرّ، خبر مقدّم.
ذو فتح: مضاف و مضاف اليه، مبتداء مؤخّر.
و ذو كسر: مضاف و مضاف اليه، معطوف به « ذو فتح».
و ضمّ: معطوف به « كسر » و تقدير « ذو ضمّ» مىباشد.
كاين: خبر است براى مبتداء محذوف و تقدير كلام چنين است: