و امّا دوّم داخل در مبادى تصوريّه است زيرا در مبادى تصوّرى از تعريف
موضوع و اجزاء و مصاديق آن بحث ميشود .
و امّا سوّم داخل در مبادى تصديقيّه است بنابراين دو احتمال باز موضوع
جزء عليحده نبايد قرار داده شود .
و امّا چهارم اساسا
جزء نيست نه جزء مسائل و نه مبادى تصديقيّه و نه مبادى تصوريّه بلكه از مقدّمات شروع
بحساب آمده كه موجب بصيرت در شروع يا اطمينان بمطالب مىشود .
حاشيه : و يمكن الجواب
باختيار كلّ من الشّقوق الاربعة :
امّا على الاوّل :
فيقال : انّ نفس الموضوع و ان اندراج فى المسائل لكن لشدّة
الاعتناء به من حيث انّ المقصود من العلم معرفة احواله و البحث عنها عدّ جزء عليحده .
او يقال : انّ المسائل
ليست هى مجموع الموضوعات و المحمولات و النّسب بل المحمولات المنسوبة الى الموضوعات .
ترجمه :
جواب از اشكال مشهور
مرحوم محشّى ميفرمايد :
ممكنست هريك از شقوق چهارگانه را
اختيار كرد و معذلك بتوان اشكالات ياد شده را جواب داد .
امّا شقّ اوّل :
مىگوئيم
نفس موضوع اگر چه در
ضمن مسائل مندرج و داخل مىباشد ولى شدّت اعتناء بآن و بملاحظه اينكه مقصود اصلى در
هر عملى آشنائى باحوال موضوع و دانستن عوارض ذاتيه آن مىباشد سبب شده كه از آن به
جزء عليحده و مستقلّ ياد كنند .
يا در حلّ اين اشكال ميتوان گفت : مسائل اگر عبارت
از مجموع موضوعات و محمولات و نسببت بين اينها باشد اشكال مزبور وارد است ولى