مقصود از « عامّتان » مشروطه عامه
و « عرفيّه عامّه » است و چنانچه مصنّف
در متن آورده عكس ايندو نيز حينيّه مطلقه است .
مثلا قضيّه ذيل :
بالضرورة كلّ كاتب متحرّك الاصابع ماام كاتبا ( هر نويسندهاى در وقت نوشتن انگشتانش حركت مىكند ) قضيّه مشروطه عامّه است كه اگر بجاى كلمه « بالضّرورة » لفظ « دائما » را قرار دهيم بقضيّه عرفيّه عامّه مبدّل
ميشود و بهر تقدير صحيح و صادق است حال مدّعى اينستكه عكس آن قضىّ حينيّه مطلقه است
بشرح زير :
بعض متحرك الاصابع كاتب بالفعل حين هو متحرّك الاصابع ( يعنى بعضى از كسانيكه انگشتانشان حركت مىكند
در حين حركت در يكى از سه زمان نويسنده مىباشند ) كه اين قضيّه نيز همچون اصلش صادق و صحيح مىباشد .
دليل خلف و بيان عكس
دليل ما بر اينكه عكس دو قضيّه نامبرده حينيّه مطلقه است اينكه اگر عكس
مذكور صادق نباشد ناچار بايد نقيض آن صدق كند و آن عبارتست از :
دائما لا شئ من متحرك الاصابع بكاتب مادام متحرك الاصابع ( دائما هيچ فردى از افراد متحرّك الاصابع در وقت
حركت انگشتان كاتب نيست ).