من بازگشته و عبد اللّه بن عمرو بن العاص را لعن و نفرين نمودم .
مرحوم حاج فرهاد ميرزا در قمقام مىنويسد :
محمّد بن طلحه شافعى در مطالب السؤل ملاقات فرزدق را در منزل شقوق [1] و سيد بن طاوس
در لهوف آن را در منزل زباله [2] بدين نهج آوردهاند
فرزدق به امام عليه السّلام سلام كرد و دست آن حضرت را بوسيد، حضرت فرمودند :
ابا فراس از كجا مىآئى؟
عرض كرد : از كوفه
حضرت فرمودند :
از
مردم كوفه چه خبر دارى؟
عرضه داشت :
مگر
سخن به راستى مىبايد راند؟
فرمود : الصدق اريد ( راست را قصد نمودم ).
عرض كرد : مردمان را دل
با شما است و تيغها برنصرت بنى اميه همى زنند و نصر و ظفر از جانب خداست، دينداران
سخت ناياب و قضاى الهى همه روزه فرود همى آيد .
فرمود : آرى، سخن به
صدق گفتى، اين مردمان بندگان دينار و درهمند و دين را به
بازيچه گرفتهاند چندان كه امر زندگانى و معاش آنها بگذرد به زبان اظهار مسلمانى نمايند و چون مقام امتحان شود كيش و آئين نابود انگارند .
عرض نمود :
به
كوفه چگونه روى كه پسر عمّ
شما مسلم بن عقيل و يارانش را بكشتند؟
فرمود : او به رحمت و
رضوان بارى تعالى پيوست، آنچه
حق او بود بگذاشت و آنچه برما است بجا است پس اين
اشعار را بخواند :
فان تكن الدّنيا تعد نفيسة
فدار ثواب اللّه اغلا و انبل
[1] جمع « شق » منزلى است
در طريق مكّه بعد از واقصه
[2] به ضم زاء مكانى است معروف در راه مكّه بين واقصه و ثعلبيه
قرار دارد