- قنت: براى نماز ايستاد.
قال- قولا و مقالة قصيدة: قصيدهاى گفت
قال له كذا: به او فلان مطلب را گفت.
قال بكذا: به آن مطلب معتقد شد.
قال عنه: از او روايت كرد.
قام- قياما: ايستاد.
قام الامر: كار درست شد.
قام السوق: بازار رواج يافت.
قام اهله: به اصلاح امور خانوادهاش پرداخت.
« ك »
كبر- كبرا في السنّ: سن او زياد شد.
- كبر- كبرا و كبارة في القدر: والا مقام شد.
- كبر عليه الامر: آن كار بر او سخت و گران آمد.
- تكبّر و تكابر: متكبّر و سركش شد.
تكابر الرجل: آن مرد وانمود كرد كه والا مقام يا بزرگسال است.
- استكبر: متكبر شد، تكبر كرد.
- استكبر الامر: آن كار را بزرگ شمرد.
كتب- كتبا و كتابا و كتابة الكتاب: كتاب يا نامه نوشت.
كتب عليه كذا: چيزى را بر او واجب كرد.
كثر- كثرة: زياد شد.
- كثر- كثرا الرجل: از آن مرد بيشتر داشت.
الكثير: زياد (رجال كثير و كثيرة و كثيرون، نساء كثير و كثيرة و كثيرات)
كذب- كذبا و كذابا: دروغ گفت.
- كذّبه: نسبت دروغ به او داد، او را تكذيب كرد.
كر- كرورا: رفت و برگشت، تاخت و تاز كرد.