عطا اليه يده: دست خود را به سوى او دراز كرد.
- اعطيه درهما: به او درهمى داد.
عظم- عظما: بزرگ شد.
فهو عظيم
العالم ج عالمون و عوالم: جميع خلق، مجموعه هم جنس از مخلوقات مانند عالم حيوانات، عالم پرندگان
عمل- عملا: ساخت، كاركرد (عمل الصالحات: كارهاى نيك انجام داد)
- العمل ج اعمال: كار، عمل
عمي- عمي: كور شد.
العمي ج عمون: كور
عند-- و عند- و عند- عنودا عن اصحابه: دوستان خود را در سفر رها كرد و راه ديگر پيش گرفت.
عاند عناداه: با او ستيزه كرد، معارضه كرد.
- العنيد: كسى كه زياد عناد مىورزد و حق را نمىپذيرد.
عني- عنيا و عناية بها قاله كذا: از گفتار خود چنان مطلبى را قصد كرد.
- المعني ج معان: مقصود از يك چيز
- عني- عنيا الامر لفلان: آن كار براى فلانى رخ داد.
- عني- عناية و عناية الامر فلانا: آن كار ذهن فلانى را به خود مشغول كرد.
- عاني الشيء: با آن چيز دست و پنجه نرم كرد و سختى آن را تحمل كرد.
عانت الهموم فلانا: غمها فلانى را فرا گرفت.
عاناه: با او مدارا كرد.
عاد: نام قبيلهاى از عرب.
عاش- عيشا و معيشة: زنده شد، زندگى كرد.
عان- عينا الرجل: او را چشم زد.
- العين ج اعين و اعيان: چشم