- الزّوج: همسر (الزوجيه: منسوب به زوج)
زاد- زودا: توشه فراهم كرد.
- زاد- زيادة: زياد شد.
- زاد- الشيء: آن چيز را زياد كرد.
زان- زيناه: او را زينت داد.
« س »
سأل- سؤالاه الشيء: از او آن چيز را خواست.
سأله عن المسئلة: از او درباره آن مسئله پرسيد.
سبّح اللّه و للّه: خدا را تسبيح كرد.
- سبحان اللّه: خداى را تسبيح مىكنم.
سبّ- سبّاه: او را دشنام داد، به او ناسزا گفت.
السبيل ج سبل: راه
سجد- سجودا: سجده كرد.
فهو ساجد
السّحاب ج سحب: ابر
سحر- سحراه: او را فريب داد، او را سحر و جادو كرد.
- فهو السّاحر ج سحره م الساحرة ج ساحرات: جادوگر
سري- سري: شبانه سير كرد (حركت كرد)
اسريه و به: او را شبانه حركت داد.
سعي- سعيا: كوشش كرد.
سعى اليه: به سوى او شتافت.
- في حاجته: در انجام حاجت او تلاش كرد.
سقط- سقوطا و مسقطا: به زمين افتاد.
- في الكلام: در سخن اشتباه كرد.
- النجم: ستاره غروب كرد.