رحم- رحمة ه: به او مهربانى كرد.
ارسله: او را فرستاد.
رسول ج رسل: فرستاده شده.
رشد- رشدا و رشادا: به راه راست هدايت شد، ايستادگى كرد.
- رشد- رشدا: به راه راست هدايت شد، ايستادگى كرد.
- رشد امره: در كار خود ترقى كرد.
- رشّده و ارشده الى كذا و على كذا و لكذا: او را براى فلان چيز راهنمايى كرد.
- استرشد لامره: براى كارش راهنمايى شد.
- استرشده: از او راهنمايى خواست.
- الرشد: شعور، عقل، به حد رشد رسيدن.
رضي- رضا و رضوانا عنه: از او راضى شد.
- رضي الشيء و به و عنه: او را انتخاب كرد و به او قانع شد، او را قبول كرد.
رغب- رغبة فيه: به او راغب شد و او را دوست داشت.
رغب- عنه: از او روى برگرداند- اعراض كرد.
رفع- رفعا الشيء: او را بالا برد.
رفع- فلانا علي صاحبه: او را بر دوستش مقدم كرد.
رمل- رملا الطعام: شن در غذا ريخت.
- ارملت الجماعة: توشه آن جماعت تمام شد و فقير شدند.
- ارملت المرئة: آن زن بيوه شد.
- الارمل ج ارامل و اراملة: بيچاره، بىخانمان، مرد بىهمسر.
« ز »
زكا- زكاء: صالح شد.
- الزّكي: صالح
زوّجه امرأة او بامرأة او لامرأة: زنى براى او عقد كرد.
- ازدواج القوم: آن قوم از يكديگر زن گرفتند.