و ابا بكر را در زمان خود توليتى نداد و به دليل اينكه حضرت رسول صلى
اللّه عليه و آله سوره برائت را به ابى بكر داد و جبرئيل نازل شد و امر كرد وى را
برگرداند
أبو بكر أمير الحاج:
پيغمبر (ع) أبو بكر را در حيات خويش عملى نداد و بزرگان عمل به «ثقات» خويش ميدهند. اما رسم عرب است كه در مجلس بزرگان مينشينند و رسول خدا
(ص) دربان نداشت و همه در حضورش مشرف ميشدند (حضور در مجلس رسول (ص) از مناصب و
اعمال نيست.) بسال نهم هجرت ويرا «امير الحاج» كرد، و أمير المؤمنين على (ع) را با سوره برائت فرستاد، و
خواندن سوره را بر مشركين بعهده امام على (ع) گذاشت تا مشركين را از مكه دفع
فرمايد و پس از آن بتپرستان بحج نروند و جز آنها كه با پيغمبر (ع) عهد صلح
بستهاند كسى در زنهار مسلمين نباشد و ديگران را فرمود تا چهار ماه بمنازلشان باز
گردند. پس ازين مدت هيچ مشركى در «امان»
نيست.
اعلام حكمى باين سختى از كسى زيبنده است كه به عزم و تصميم و شجاعت و
صلابتش شناخته باشند. (عظمت اين مأموريت در اين است كه امام على (ع) توانست عهد و
پيمانى كه پيامبر (ص) بسته بشكند، يعنى شخصيت امام (ع) همان شخصيت پيامبر است.)
پيغمبر (ص) نيز امام على (ع) را كه هيبتش تن مشركين را ميلرزانيد مأمور خواندن
سوره (برآءة) كرد، و از آنجا كه ميخواست هيچچيز جز صلاحيت و عزم درين پيغام نباشد
خود آن حضرت را امير الحاج نكرد، چون امير الحاج بايد با مردم بنشيند، و برخيزد و
مدارا كند. (كشف المراد/ 530)
بروايت ديگر يكى از حاضران عرض كرد خوب بود سوره برآئت را هم به ابو
بكر ميداديد پيغمبر (ص) فرمود (آن پيغام را ادا نميكند غير من يا يكى از خاندان
من) ابو بكر پنداشت سوره برائت دليل «عزل»
است
و ندانست برحسب قواعد سياست لائق او نبود (به كتاب شافى بنگريد).