responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : بررسي و داوري در مسايل اختلافي ميان دو فيلسوف اسلامي المؤلف : حسنی، حسن    الجزء : 1  صفحة : 255

است و اگر مراد از نظر را ناظر بر ثواب بدانيم، در معنى «نظر» بايد «رؤيت» را تقدير گرفت و با تقدير گرفتن «رؤيت» ديگر تقدير گرفتن «ثواب» درست نيست و زيادى خواهد بود بنابراين مراد از آيه همان رؤيت خدا است و امّا آنها كه ديدن خدا را جايز نمى‌دانند دلايلى ذكر كرده‌اند كه عبارتند از:

1- آيه 103 سوره انعام: «چشمها خدا را درنمى‌يابند»[1] گويند قبل و بعد اين آيه در مدح حق تعالى است پس در اين آيه عدم ادراك خدا توسط چشمها، بايد مدح خدا باشد در نتيجه ادراك خدا بوسيله چشمها بايد نقض بر خدا و محال باشد.

2- اگر ديدن خدا ممكن بود پس در حال حاضر بايد بتوانيم خدا را به‌بينيم و حال آنكه نمى‌بينيم پس ديدن خدا ممكن نيست.

3- اگر خدا مرئى مى‌بود بايد مقابل چيزى واقع مى‌شد و يا در حكم مقابل قرار مى‌گرفت نظير ديدن انسان روى خود را در مقابل آئينه و چون خدا مقابل چيزى واقع نيست پس ديدن خدا ممكن نيست مى‌گوئيم اين دلايل در نفى رؤيت حق تعالى درست نيست نادرستى دليل اوّل اينكه در آيه آمده است «چشمها خدا را ادراك نمى‌كنند» و چون ادراك، ديدن شى‌ء از تمام جوانب آن است و حق تعالى داراى جوانب نيست پس ادراك يعنى ديدن از تمام جوانب در مورد حق تعالى محال است. دليل دوّم درست نيست، چون با فرض حضور مرئى و وجود شرايط ديدن باز هم ديدن خدا واجب نخواهد بود، و اگر هم واجب بودن ديدن را بپذيريم ليكن آن در مورد مخلوقات خواهد بود نه خدا. دليل سوّم آنان نيز درست نيست زيرا آنچه گفته‌اند كه در مورد ديدن شرط است كه بايد مرئى در مقابل و يا در حكم مقابل باشد وجود چنين شرطى محل نزاع است و استناد بمحل نزاع اثبات مطلوب نمى‌كند، فرضا بپذيريم كه در ديدن مرئى بايد مقابل يا در حكم مقابل باشد ليكن اين شرط ديدن شى‌ء حاضر است، نه براى ديدن شى‌ء غايب»[2].


[1]لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ- سوره انعام آيه 103.

[2] اللّه يصّح أن يكون مرئيّا ... و المعتمد فى المسئله الدلائل السمعيّه احدها قوله تعالى:قالَ لَنْ تَرانِي وَ لكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكانَهُ فَسَوْفَ تَرانِي‌ أنّ رؤية الله تعالى معلّقة باستقرار الجبل و هو ممكن و المعلق على الممكن ... فأن قيل الرّؤية معلّقة على استقرار الجبل حال كونه متحرّكا و ذلك محال ... و الجواب سلّمنا أنّ الجبل فى تلك الحالة كان متحرّكا لكنّ الجبل بما هو جبل يصحّ السكون عليه ... ثانيهما أنّ موسى عليه السّلام سأل الرّؤية و لو لم تكن الرّؤية جايزة لكان سئوال موسى عبثا و جهلا ثالثها قوله تعالى‌وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ إِلى‌ رَبِّها ناظِرَةٌ و النّظر أمّا أن يكون عبارة عن الرؤية فصحّ الغرض و أمّا ... عن- دنباله پاورقى در صفحه بعد

اسم الکتاب : بررسي و داوري در مسايل اختلافي ميان دو فيلسوف اسلامي المؤلف : حسنی، حسن    الجزء : 1  صفحة : 255
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست