responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : بررسي و داوري در مسايل اختلافي ميان دو فيلسوف اسلامي المؤلف : حسنی، حسن    الجزء : 1  صفحة : 174

اعتراض فخر رازى بر بيان بو على در اثبات حدوث ذاتى و جواب خواجه به آن.

بو على در «اشارات» در بيان اثبات حدوث ذاتى ممكنات كلامى دارد و فخر رازى بر كلام او خرده گرفته و خواجه به آن پاسخ داده است، پس از ذكر كلام بو على به بررسى سخنان خواجه و فخر رازى مى‌پردازيم.

كلام بو على در «اشارات» در بيان حدوث ذاتى چنين است: «حالتى كه ذاتى چيزى باشد، قبل از حالت عارضى آن شى‌ء خواهد بود به قبليّت ذاتى نه زمانى موجودى كه وجود آن از غير باشد چون از غير تجريد گردد، استحقاق عدم خواهد داشت يا چون از غير تجريد گردد براى آن وجودى نخواهد بود. بنابراين «وجود» پس از «عدم» كه بر چيزى عارض گردد، آن را حدوث ذاتى گويند»[1].

فخر رازى اعتراضش بر اين كلام چنين است:

«بو على در اثبات حدوث ذاتى كه تقدم علىّ را عنوان كرده اين مثال را آورده «دستم را حركت دادم سپس كليد در دست من حركت كرد» كه حركت دست، مقدم بر حركت كليد است بتقدم ذاتى، سپس يادآورى نمود كه «عدم حادث مقدّم بر وجود آن است، ليكن تقدّم عدم حادث بر وجود آن تقدّم علىّ نيست، آنچه مفيد در اثبات حدوث ذاتى است، تقدّم ذاتى است نه تقدّم علّى. آنچه كه بو على مى‌گويد: حالت ذاتى شى‌ء قبل از حالتى است كه به سبب غير بر آن عارض شده باشد كلام صحيحى است، ولى اينكه مى‌گويد: ممكن به اقتضاى ذات خود مستحق عدم است، درست نيست چون مستحق عدم را «ممتنع» گويند. ممكن ذاتى آن است كه اقتضاى ذاتى آن، عدم استحقاق وجود و عدم باشد نه استحقاق عدم. آنچه كه بو على مى‌گويد:

ممكن در حال انفراد از غير، استحقاق ذاتى آن عدم است يا در حال انفراد از غير، بر آن وجودى نيست‌[2]. نوعى از مغالطه است چون مقصود از انفراد ممكن از غير، اگر قطع نظر از وجود علّت و عدم علّت باشد، مسلّما اقتضاى ذاتى ممكن استحقاق عدم نيست، چون استحقاق عدم، حالت ذاتى ممتنع است و اگر مقصود تصور ذات ممكن با عدم تصوّر علّت باشد البتّه در اين فرض،


[1].... انّ حال الشّى‌ء الّذى يكون للشّى‌ء باعتبار ذاته متخلّيا عن غيره قبل حاله من غيره قبليّة بالذّات و كل موجود عن غيره يستحقّ العدم لو انفرد او لا يكون له وجود لو انفرد بل انّما يكون له الوجود عن غيره فاذن لا يكون له وجود قبل ان يكون له وجود و هذا هو الحدوث الذاتى- بو على- اشارات- نقل از شرح خواجه- ج 3- صفحه 113.

[2] يستحقّ العدم لو انفرد، او لا يكون له وجود لو انفرد ... بو على اشارات- نقل از شرح خواجه- ج 3- صفحه 113.

اسم الکتاب : بررسي و داوري در مسايل اختلافي ميان دو فيلسوف اسلامي المؤلف : حسنی، حسن    الجزء : 1  صفحة : 174
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست