اسم الکتاب : بررسي و داوري در مسايل اختلافي ميان دو فيلسوف اسلامي المؤلف : حسنی، حسن الجزء : 1 صفحة : 159
اعتراض فخر رازى بر دليل بو على به اينكه تعقّل عاقله ذاتى او است
نه بقوّه جسمانى و جواب خواجه به آن
بو على از طريق قياس استثنائى استدلال مىكند كه نفس ناطقه خودبخود
عاقل است نه بقوّه جسمانى. ابتدا دليل بو على و سپس اعتراض فخر رازى بر آن دليل و
جوابى كه خواجه به اعتراض او داده مىآوريم.
بو على در «اشارات» بر اينكه تعقل، ذاتى نفس است، چنين مىگويد:
«اگر تعقّل عاقله بقوّه جسمانى باشد، ضعف قوّه جسمانى سبب ضعف قوّه عاقله
خواهد شد به همانگونه كه سبب ضعف قوّه حسّ و حركت مىشود ولى ضعف قوّه جسمانى سبب
كاهش قوّه عاقله نمىگردد و گاه با ضعف قوّه حسّ و حركت، قوّه عاقله بقدرت خود
باقى است و يا نيرومندتر مىگردد. بعضى اوقات كه با ضعف قوّه جسمانى، سستى بر
عاقله عارض مىگردد، دليل نخواهد بود كه تعقّل عاقله، ذاتى او نباشد چون وضع تالى
در قياس استثنائى متّصل نتيجه ندارد همچنين عروض امرى كه مانع از صدور فعل از چيزى
گردد، دليل نخواهد بود كه براى آن چيز به اقتضاى ذاتش فعلى نباشد ولى اگر بدون
وساطت امرى از چيزى فعلى صادر گردد اين امر دليل است كه براى آن، فعلى به اقتضاى
ذاتش مىباشد پس در بعضى موارد كه با ضعف قواى جسمانى، قوّه عاقله بقدرت خود باقى
مانده يا نيرومندتر گرديده، دليل است كه تعقّل، جسمانى نيست»[1].
اعتراض فخر رازى بر دليلى كه بو على در عدم وابستگى تعقّل به بدن
آورده چنين است:
«دليل بو على بر اينكه تعقّل نفس، ذاتى او است، و
بقوّه جسمانى نمىباشد ناتمام است چون امكان دارد بقاء قوّه عاقله در تعقّل،
مشروط بحد معينى از صحّت بدن باشد و در پايان زمان پيرى كه ضعف به آن حدّ از صحّت
بدن كه براى تعقل لازم است رسيد، قوّه عاقله مختلّ مىگردد. براى همين است كه در
پيرى خرف مىگردد به همانگونه كه اختلال قواى حيوانى مانند حسّ و حركت، ناشى از
اختلال در حدّ معيّنى از صحّت جسم است. اگر گويند معقولات نفس
[1].... كانت النفس الناطقة ... لو عقلت بآلتها لكان
لا يعرض للآلة كلال البتّة اءلّا و يعرض للقوّة العاقلة كلال كما يعرض لا محالة
لقوى الحسّ و الحركة و لكن ليس يعرض هذا الكلال ... و ليس اذا كان يعرض لها مع
كلال اللآلة كلال يجب أن لا يكون لها فعل بنفسها و ذلك لأنّك علمت أنّ استثناء عين
التّالى لا ينتج و ازيدك بيانا فأقول: أنّ الشّىء قد يعرض له من غيره ما يشغله عن
فعل نفسه فليس ذلك دليلا على أنّه لا فعل له فى نفسه و أمّا اذا وجد و قد لا يشغله
غيره فلا يحتاج اليه، فدلّ على أنّ له فعلا بنفسه ...- بو على- اشارات- نقل از شرح
خواجه- انتشارات حيدرى- تهران 1379 ه- ج 3- صفحه 266.
اسم الکتاب : بررسي و داوري در مسايل اختلافي ميان دو فيلسوف اسلامي المؤلف : حسنی، حسن الجزء : 1 صفحة : 159