اسم الکتاب : جامع المقدمات( جامعه مدرسين) المؤلف : جمعى از علما الجزء : 1 صفحة : 287
وكى، يكى، يكى در اصل يوكى بود، واو واقع شده بود ميانه ياء مفتوحه و
كسره لازمه ثقيل بود، انداختند يكى شد.
اشترتنّ:
در اصل اشتيرتنّ بود مثل
اكتسبتنّ، كسره بر ياء ثقيل بود، انداختند التقاى ساكنين شد ميانه ياء و راء، ياء
را به جهت التقاء ساكنين انداختند، اشترتنّ شد.
ضاربّ:
در اصل اضوربّ بود مثل
اقشعرّ، واو حرف علّه متحرك ماقبل حرف صحيح و ساكن، حركت واو را به ماقبل دادند،
واو در موضع حركت بود و ماقبل مفتوح، قلب كرديم به الف اضاربّ شد به جهت حركت
يافتن ضاد از همزه مستغنى شديم ضاربّ شد.
اضرب:
فعل امر است، در اصل،
اضربن بود مؤكد به نون تأكيد خفيفه، چون فتحه دلالت مىكند بر محذوف كه نون است
انداختيم، اضرب شد.
تحدّى:
در اصل تحتدى بود مثل
تكتسب، از باب افتعال است چون قاعدة است وقتىكه عين الفعل باب افتعال يكى از
يازده حرف باشد، جايز است تاء را به آن حرف بدل كردن، و چون در اينجا عين الفعل
دال بود تاء را به دال بدل كرديم تحددى شد، اجتماع حرفين متجانسين شد حركت دال اول
را به ماقبل داديم و در ثانى ادغام كرديم تحدّى شد، ضمه بر ياء ثقيل بود انداختيم
تحدّى شد.
اسم الکتاب : جامع المقدمات( جامعه مدرسين) المؤلف : جمعى از علما الجزء : 1 صفحة : 287