responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : شرح نهاية الحكمة( مصباح) المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی    الجزء : 1  صفحة : 45

به زبان منطقى در هر نگرشى محمول خاصى كه از آن جهت خاص موضوع واجد آن است بر آن بار نمود. مثلا انسان هم جسم است هم كميت دارد هم كيفيت دارد هم روح مجرد دارد هم موجود است؛ و مى‌توان يكبار او را از آن جهت كه جسم است مورد توجه قرار داد و قوانينى را كه از اين جهت بر او حاكم است به‌دست آورد و بار ديگر از اين حيث كه كميت دارد به آن نگريست و ويژگيهايى را كه از اين حيث داراست شناسايى نمود و به اين ترتيب در نگرش از هر زاويه‌اى احكامى را كه از همان زاويه بر آن حاكم است به‌دست آورد. از آن جهت كه جسم است شاغل مكان است و از آن جهت كه كميت دارد با برخى اشيا برابر و از برخى ديگر بزرگتر و از اشيائى ديگر كوچكتر است و از آن جهت كه كيفيت دارد دما، رنگ و شكل خاصى دارد. از آن جهت كه روح مجرد دارد خود آگاه است، مى‌تواند تفكر كند و از آن جهت كه موجود است ممكن است، معلول است، بالفعل است، حادث است، خارجى است، واحد است. واضح است كه اگر انسان جسم نبود، شاغل مكان نبود و اگر كميت نداشت، قابل اندازه‌گيرى نبود، در نتيجه نه از چيزى كوچكتر بود نه بزرگتر و نه با چيزى مساوى بود و اگر كيفيت نداشت، نه گرم بود و نه سرد، نه رنگ داشت و نه بو و نه شكل و هكذا. پس در حقيقت، اشغال مكان ويژگى و حكم جسم انسان است نه خود انسان و از اين‌رو مى‌بينيم كه در ساير اجسام، مانند حيوانات و جمادات، نيز اين ويژگى يافت مى‌شود. همچنين قابليت اندازه‌گيرى و طبعا كوچكتر بودن و مساوى بودن و بزرگتر بود در حقيقت خاصيت كميت انسان است نه خود انسان و لذا در هر موجود كميتدار ديگرى نيز يافت مى‌شود. همچنين دارا بودن رنگ، شكل، حرارت و بو نيز خصوصيت و حكم كيفيت است نه خود انسان و بالاخره معلول بودن، حادث بودن و امثال آنها حكم موجوديت انسان و به تعبير ديگر حكم وجود انسان است نه حكم انسانيت انسان. در اين ميان آنچه خاصيت و ويژگى خود انسان است، آنچه حكم انسانيت انسان است خودآگاهى و قدرت تفكر است، زيرا انسانيت انسان به روح اوست و خودآگاهى و قدرت تفكر از آثار روح انسانى‌اند. پس هرچند در بدو امر ما تمام اين آثار و صفات را به انسان نسبت داده همه را بر او حمل كرده مى‌گوييم: «انسان شاغل مكان است، انسان بلندقدتر از موش است، انسان سفيد است، انسان گرم است، انسان فلان‌شكل را داراست، انسان خودآگاه است، انسان حادث و معلول است»، با دقت و تأمل در مى‌يابيم كه بسيارى از اين احكام و محمولات در حقيقت احكام خود انسان نيستند، بلكه احكام‌

اسم الکتاب : شرح نهاية الحكمة( مصباح) المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی    الجزء : 1  صفحة : 45
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست