اجعلك مثلى و ليس كمثلى
شىء» 2. پس هر چه ارادت او بآن تعلق گيرد هم در حال موجود شود يعنى تمنى و وجدانش
يكى بود. و اين معنى مثل درخت طوبى است در بهشت كه هر چه بهشتيان آرزو كنند آرزوى
ايشان دفعة واحدة بر آن درخت طوبى حاصل باشد و در پيش ايشان حاضر آيد، طُوبى لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ
3. و بازاء اين حال كسانى را كه اين سه صفت اقتضاء تكثر كند بحسب هر يكى نوعى از
ناكامى و عذاب تولد كند، انْطَلِقُوا إِلى ظِلٍّ ذِي
ثَلاثِ شُعَبٍ لا ظَلِيلٍ وَ لا يُغْنِي مِنَ اللَّهَبِ
4. پس بجاى درخت طوبى ايشان را درخت زقوم باشد،
إِنَّها شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ طَلْعُها كَأَنَّهُ رُؤُسُ
الشَّياطِينِ 5. طلع ابتداء وجود تخم است كه سبب انبات درخت باشد، و رءوس
الشياطين اهواى مرديه، «ان الشياطين لتجرى من ابن آدم مجرى الدم فى العروق» 6 و
رءوس ايشان مبادى اهواى انفس باشد. پس مبدأ هواى نفس مبدأ انبات اين درخت است و
منشأ اهل هاويه.
يادداشتها
(1)- گوشش باشم كه با من
بشنود و چشمش كه با من ببيند. (حديث قدسى)
(2)- مرا فرمانبر، تا ترا
نمونه خويش سازم و هيچ چيز مانند من نيست.
(حديث قدسى)
(3)- خوشا بر ايشان و
سرانجام نيكو. (رعد 13/ 29)
(4)- بسوى سايبان سه
شاخهاى برويد، كه نه سايهاى دارد (كه در آن خنك شويد) و نه از آتش بازميدارد.
(مرسلات 77/ 31)
(5)- براستى كه آن درختى
است كه از دل دوزخ برآيد، شكوفههايش گويا سرهاى ديوان است. (صافات 37/ 65)