كائنات را حاويست. و آخرت
از زمان و مكان مبراست، چه از نقصان منزه است. اما نشانها كه از آن باهل زمان و
مكان دهند گاه زمانى بود و گاه مكانى تا بلسان قومه بود. و نشان زمان بكمترين زمان
تواند بود مانند حال، وَ ما أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا
كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ 2. و نشان مكان
بفراخترين مكانى، وَ جَنَّةٍ عَرْضُها كَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ 3. و ابداع هم زمانى نيست و صفت او بكمتر زمانى كنند. وَ ما أَمْرُنا إِلَّا واحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ 4.
پس مبدأ و معاد از اين روى
نيز متشابهند. يقين كه آخرتى است؛ تعلقش بزمان و مكان هم برين سياقت گيرد، اما تعلقش
بقلت زمان چنانكه گفتهاند، «اليقينيات لحظات» و بوسعت مكان،
أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ.
يادداشتها
(1)- براستى كه او بر هر
چيز تواناست. (فصلت 41/ 54)
(2)- و كار قيامت نيست
مگر همچون چشم برهم زدنى يا نزديكتر.
(نحل 16/ 17)
(3)- يقينىها لحظههائى
هستند.
(4)- آيا آنكه خدا
سينهاش را بر اسلام گشوده است پس او بر روشنائىاى از پروردگار خويش است، (زمر
39/ 22)