رؤيا، خواه به الهام، خواه
به تعليم، خواه به ايحاء علم مىدهد، و ميكائيل به همه رزق، و عزرائيل به همه موت
اما موتى كه گويم كه نمرد و زندهتر شد چه تا شىء نميرد زياد نمىگردد، پس چه با
كم كى ز مردن كم شدم، آرى از مردن زياد ميگردى و رشد ميكنى نه كم مىشوى. در كار
هيچ يك از اين چهار ملك مقرب يك آن تعطيل راه ندارد بشرط آنكه بدانى محيى و موحى و
ملهم و معلم و رازق و قابض خداى يكتاست بدين اسماء كه
كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ هُوَ الَّذِي يُحْيِي وَ يُمِيتُ، الرَّحْمنُ
عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنْسانَ عَلَّمَهُ الْبَيانَ، الَّذِي عَلَّمَ
بِالْقَلَمِ عَلَّمَ- الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ، إِنَّ اللَّهَ هُوَ
الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ، اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ
مَوْتِها وَ الَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنامِها، هُوَ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى اين شرط بر توحيد اسلامى است كه وحدت در كثرت است و كثرت در وحدت هو
الاول و الآخر و الظاهر و الباطن. نفخ صور بدين معنى بعث و نشر مكونات، آن فآن در
نشأه تجدد اكوان و تغير ازمان است، جز اين كه در بعضى اوان چون فصل ربيع مثلا در
بعضى احوال براى اكثر مردم هويدا است نفخه اولى و ثانيه را بدين مثابت بدان،
فتدبر.