اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 52
باشد: «إِنَّما وَلِيّكُمُ اللّهُ و رَسولُهُ والَّذينَ ءَامَنوا
الَّذينَ يُقيمونَ الصّلوةَ و يُؤتونَ الزَّكوةَ و هُم ركِعونَ». مفسّران نزول اين آيه را در شأن امام على عليه السلام دانسته و
رواياتى نيز آيه را از ويژگىهاى حضرت ياد كرده است و شيعيان به اتفاق، اين آيه را
از ادلّه خلافت و امامت حضرت پس از رسولخدا بهشمار آوردهاند. با اين همه، اين
پرسش مطرح مىشود كه چرا به نام امام عليه السلام تصريح نشده است. پاسخ اين است كه
شايد آيه مىخواهد ملاكها را براى پيشوايى و ولايت بر مردم بيان كند و سنّت قرآن
كريم اين است كه پيش از آنكه اشخاص را به صورت شخصيتهايى مثبت يا منفى معرّفى
كند، ملاكها و معيارهايى را كه بايد سبب روى آوردن به اشخاص يا روىگردانى از
آنها شود، بيان مىكند. آيا اگر نام اميرمؤمنان على عليه السلام در قرآن مىآمد،
آيا اين كافى بود و آيا درباره جانشينان آن حضرت به شكلى بدتر اختلاف نمىشد؟ چه
راهى بهتر از آنكه خداوند ملاكها را روشن كند و صراط مستقيم را نشان دهد: «لِيَهلِكَ مَن هَلَكَ عَن بَيِّنَةٍ و يَحيى مَن حَىَّ عَن
بَيِّنَةٍ» (انفال/ 8، 42)؛ افزون بر آنكه ذكر اوصاف و بيان معيارها براى
جانشينى پيامبر، فايده تعميم را نيز دربردارد؛ چه، در رواياتى امامان عليهم السلام
با استناد به آيه 55 مائده/ 5 بر امامت و ولايت خود استدلال كردهاند.[1] حدود تفسير مبهمات قرآن يكى ديگر از بحثهاى نظرى
دانش مبهمات قرآن اين است كه ما تا كجا مُجازيم به دنبال تفسير نامهاى مبهم قرآن
باشيم. زركشى در اين باره مىگويد: مفسّر تا آنجا بايد در پى تفسير مبهمات باشد
كه خداوند علم به آن را به خودش اختصاص نداده باشد؛ امّا آنجا كه علم به مبهمى را
به خود اختصاص داده و از مسلمانان نفى كرده است، نبايد در پى فهم آن باشند؛ به طور
مثال، در آيه 60 انفال/ 8 به مسلمانان فرمان مىدهد خود را تا واپسين حدّ توان،
نيرومند سازند تا دشمنانشان و ديگرانى را كه آنها را نمىشناسند، امّا خدا به
آنان آگاه است، بترسانند: «و أَعِدّوا لَهُم
مَا استَطَعتُم مِن قُوّةٍ و مِن رِباطِ الخَيلِ تُرهِبونَ بِه عَدُوّ اللّهِ و
عَدُوَّكُم و ءَاخَرينَ مِن دُونِهِم لَاتَعلَمونَهُمُ اللّهُ يَعلَمُهُم». در اين آيه، «و ءَاخَرينَ مِن
دُونِهِم»، مبهم است و خداوند علم به اين مبهم را به خود اختصاص داده است؛
ازاينرو نبايد در پى شناخت آنها بود. زركشى اظهار شگفتى كرده
است كه چگونه كسانى به خود جرأت داده و اين بخش آيه را[1]. الكافى، ج 1، ص146، 187- 189 و 288
اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 52