اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 220
يا آرامش قلبى ناشى از
علمالعيان و زوال خواطر و وساوس شيطانى[1] و به عبارتى، پايان دادن به خطورات قواى وهمى كه به دليل انس اين
قوا با حس، در برابر پذيرفتههاى عقلى انسان مقاومت كرده، موجب ايذاى نفس مىشود و
گرچه با ايمان منافاتى ندارد، آرامش نفس را سلب مىكند.[2] در روايتى از معصوم عليه السلام تصريح شده كه پرسش ابراهيم عليه
السلام نه از سر ترديد، بلكه درحال يقين و براى ازدياد ايمان[3] و يقين[4] بوده است. در روايتى از امام صادق عليه السلام آمده كه ابهام
ابراهيم فقط در زمينه چگونگى فعل خداوند بوده؛ لذا با ايمان منافاتى نداشته و در
توحيد ابراهيم عليه السلام نقصى نبوده است.[5] خواسته ابراهيم، به قولى
مشاهده چگونگى احيا به معناى چگونگى تجمّع اجزا در بازگشت به صورت اوّل و كيفيّت
پذيرش دوباره حيات بوده است. طبق اين نظر، خواست ابراهيم فقط آگاهى از چگونگى
انفعال حاصل در موجود، هنگام احياى مجدّد بوده، نه اينكه بخواهد با چگونگى فعل
خداوند آشنا شود؛ به عبارت ديگر، او در پى آشنايى با سبب نبوده؛ بلكه فقط آشنايى
با مُسَبَّب را خواستار شده است؛[6] ولى بنا به گفتهاى، پرسش ابراهيم عليه السلام دو ويژگى دارد: نخست
آنكه او مشاهده چگونگى افاضه حيات ازسوى خداوند را خواستار شده. اين معنا، آشكارا
از روايت امام صادق عليه السلام نيز قابل استفاده است.[7] گواه اين امر، تعبير آيه است كه چگونه مردگان را زنده مىكنى؟ و
نپرسيده: چگونه مردگان زنده مىشوند؟ بنابراين، پرسش به كيفيّت تأثير سبب مربوط
بوده كه به گونهاى به[1]. مجمعالبيان، ج 2،ص 644؛ الصافى، ج 1، ص 293 [2]. الميزان، ج 2، ص374 [3]. الكافى، ج 2، ص399؛ بحارالانوار، ج 12، ص 63 [4]. بحارالانوار، ج12، ص 73؛ البرهان، ج 1، ص 537 [5]. البرهان، ج 1، ص535 [6]. الميزان، ج 2، ص371 [7]. البرهان، ج 1، ص535
اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 220