responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن    الجزء : 1  صفحة : 221
ملكوت اشيا و نه ظهور مادّى آن ارتباط دارد. روايتى از امام صادق نيز بيان‌گر ارتباط اين ماجرا به جريان ارائه ملكوت است. [1]
دوم آن‌كه سؤال از مشاهده كيفيّت احياى مردگان (به لفظ جمع) است و ويژگى فراوانى و تعدّد مردگان نيز در آن دخيل بوده؛ زيرا زنده كردن مرده مى‌تواند بر زنده كردن جسد سالمى بى‌روح انطباق يابد؛ امّا زنده كردن مردگان، اين ويژگى را مى‌رساند كه اجزاى جسد، پراكنده شده و صورتِ نخستين تغيير و حالت تميّز و تشخّص خود را از دست داده و به فراموشى سپرده شده است؛ در نتيجه نه در خارج و نه در ذهن، چيزى (يك واحد) وجود ندارد تا متعلّق احيا قرار گيرد و او خواستار مشاهده كيفيّت افاضه حيات از سوى خداوند در چنين وضعيّتى بوده است. پاسخى كه به ابراهيم عليه السلام ارائه شده، هر دو ويژگى را دربردارد. بر اساس ويژگى نخست، خداوند خود بدون واسطه، مرده‌اى را زنده نكرد تا ابراهيم فقط تماشاگر باشد و همين نشان مى‌دهد كه جريان به آن سادگى كه ديگران پنداشته‌اند، نبوده؛ بلكه متصدّى احيا را خود ابراهيم قرار داد تا درخواست او اجابت شده، كيفيّت احيا را شهود كند و پاسخ با پرسش منطبق باشد.
نكته مهم آن است كه خداوند، احيا را متفرع بر فراخوانى ابراهيم قرار داد: «ثُمَّ ادعُهنّ يَأتِينَكَ سَعياً»؛ پس اين فراخوانى سبب افاضه حيات بر پرندگان شده است و چون احيا بدون امر خداوند امكان ندارد، روشن مى‌شود فراخوانى ابراهيم به گونه‌اى با فرمان الهى «كُن» كه حيات را در موجودات پديد مى‌آورد، اتّصال يافته و همين‌جا بوده كه ابراهيم، چگونگى فيضان حيات از فرمان «كن» را مشاهده كرده است. بنابراين، احياى مردگان، ناشى از اثرى نبوده كه خداوند در لفظ قرار داده باشد؛ بلكه گونه‌اى اتّصال باطنى به نيرو و قدرت نامتناهى الهى است كه در حقيقت همان نيرو كارساز است.
بر اساس ويژگى دوم، به او فرمان داده شد تا چهار پرنده گوناگون را گرفته، به طور كامل شناسايى، آن‌ها را ذبح و اجزاى آن‌ها را كاملًا با هم مخلوط كند؛ سپس آن‌ها را تقسيم و هر بخشى را بر كوهى نهد تا هر گونه تميّز و تشخّص از ميان برود؛ آن‌گاه آن‌ها را فرا خوانَد تا به سوى او بشتابند. در پرتو اين تجربه عملى براى او آشكار شد كه تميّز و تشخّص موجود و بازگشت به زندگى، بر فراخوانى نفس و روح موجود زنده متفرّع است؛ يعنى بدن تابع روح است، نه برعكس. ميان روح و اجزاى مادّه، رابطه خاصّى وجود دارد كه فقط خداوند از آن آگاه است و براى بشر، احاطه علمى به آن ميسور نيست؛ به همين دليل، با فرا خوانى روح، اجزاى جسد از روح پيروى كرده،
[1]. بحارالانوار، ج12، ص 61
اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن    الجزء : 1  صفحة : 221
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست