اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 467
خاندان او مىپرداختند و
طرفداران خاندان على جرأت ردّ و انكار نداشتند. اين احاديث به دو دليل براى پايين
آوردن مقام على عليه السلام و زدودن افتخارات خاندان او جعل و وضع شده است: الف. انكار افتخار على عليه السلام كه
پدرش در شكوفايى اسلام نقش آفريده بود؛ در مواجهه با معاويه كه پدرش از دشمنان
سرسخت پيامبر بود و در فتح مكه به ناچار مسلمان شده بود؛
ب. تلاش بنىعباس كه سر سلسله آنان نيز در مكه هنوز مسلمان نشده بود؛
در مقابله با علويانِ مدّعى خلافت كه به ابوطالب نسب مىبردند.[1] از زاويه كلامى، احمد زينى
دحلان بر اين باور است كه ايمان، تصديقِ قلبى و اسلام، اداى تكاليف ظاهرى شرعى
است؛ بنابراين، اسلام و ايمان، هر دو در كسى پيدا مىشود كه شهادتين را بر زبان
جارى سازد و آن را در قلب نيز تصديق كند. اسلام آنگاه از ايمان جدا مىشود كه
شخصى فقط به تكاليف ظاهرى تن دهد؛ مانند منافقان. جدايى ايمان نيز از اسلام، زمانى
است كه كسى فقط تصديقِ قلبى داشته باشد. اگر ايمان باطنى وجود داشته و تكذيب ظاهرى
نيز از روى كينه و دشمنى باشد، ايمانِ باطنى سودى ندارد؛ ولى اگر عدمِ اطاعت ظاهرى
و عدم اقرار زبانى، به سببِ عذرى باشد، ايمانِ باطنى سودمند است، و يكى از عذرهاى
عدم اطاعت ظاهرى از اسلام، ترس از ستمگر است؛ مانند ماجراى ابوطالب.[2] به نظر يكى ديگر از
پژوهشگران، اگر ابوطالب را با ابولهب بسنجيم، درمىيابيم كه انسان هيچگاه
نمىتواند عقيده باطنى خود را در رفتار نشان ندهد؛ در حالى كه ابوطالب هرگز تا
پايان عمر رفتار كافرانهاى نداشت.[3] ابوطالب در شأن نزول بنا به رواياتى چند، نزول
آياتى از قرآن كريم در شأن ابوطالب است. 1. آيه 26 انعام/ 6: «و هُم يَنهَونَ عَنهُ و يَنَونَ عَنهُ و ان يُهلِكونَ الَّا
انفُسَهُم[1]. بزمآورد، ص 166-167؛ الذريعه، ج 2، ص 511 [2]. اسنىالمطالب، ص 1 [3]. خطوات على طريق الاسلام،ص 466
اسم الکتاب : اعلام القرآن المؤلف : فرهنگ و معارف قرآن الجزء : 1 صفحة : 467