طرح عصمت پيامبران از گناه و خطا از محورهاى مهم در جهت گيرى علم كلام است. شيخ عصمت را لطف مى داند كه «مكلف عند آن از قبايح امتناع كند» [2] و پيامبر را معصوم و از صغيره و كبيره دور مى داند؛ زيرا «در عقل مقرر است كه تجويز كباير و صغاير بر ايشان، منفر بود مكلفان را از قبول قول ايشان و استماع وعظ ايشان». [3] و در جاى ديگر مى نويسد: «و هر چه در عادت منفر بود بر ايشان روا نيست، سوا اگر معصيت باشد و اگر امراض و خلق شاينه باشد و اگر از باب مباحات باشد». [4]
امامت
شيخ ابوالفتوح با استفاده از آيه ذيل بر عصمت امام چنين استدلال مى كند: « «إِنِّي جاعِلُكَ لِلنّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظّالِمِينَ» . [5] در آيه دليل است بر آنكه امام، معصوم مى بايد و وجه دلالت آنكه ابراهيم عليه السلام اين منزلت براى بعضى فرزندان خود تمنا كرد؛ خداى تعالى باز نمود كه امامت عهد من است و عهد من به ظالمان نرسد. پس چون حق تعالى نفى امامت كرد از آن كس كه خداى تعالى او را ظالم داند بر عموم ظالم نفس خود و ظالم غير و آن كس كه بر جمله اين هر دو ظلم از او منفى باشد، معصوم باشد». [6]