اسم الکتاب : تفسير پژوهي ابوالفتوح رازي المؤلف : ایازی، سید محمد علی الجزء : 1 صفحة : 288
باشند و هم مسلمان. [1] ابوالفتوح درباره ايمان ابليس در ذيل آيه: «وَإِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لاِدَمَ فَسَجَدُوا إِلاّ إِبْلِيسَ أَبى وَاسْتَكْبَرَ وَكانَ مِنَ الْكافِرِينَ» مى فرمايد: «نبايد فعل كان در آيه را به معناى صار گرفت و بى دليل از ظاهر عدول كرد. مذهب ما اينكه، مؤمن حقيقى براى منع دليلى كافر نمى شود؛ زيرا اجماع بر آن است كه مؤمن، مستحق ثواب ابد است و كافر مستحق عقاب ابد، و جمع بين استحقاقين محال است، و اين دليل ماست بر عدم ارتداد مؤمن و احباط نزد ما باطل است. بنابراين ابليس از ابتدا كافر بود و عبادتهاى او بر وجه نفاق بوده باشد». [2] ابوالفتوح در تفسير ديگرى از ايمان مى نويسد: «ايمان عبارتى است از مجموع علومى كه تا مجتمع نشود ايمانش نخوانند و اين جارى مجراى عقل است در اين باب. پس ايمان به خداى و پيغمبران پيشين ايمان نباشد بى ايمان به رسول ما. و ايمان به رسول ما، ايمان نباشد، بى ايمان به خداى و پيغمبران. و هر يكى از آن اعتقاد باشد و علم و معرفت باشد و ايمان نباشد، الاّ آنكه مجموع شود». [3] و نيز مى فرمايد: اجماع شيعه بر اين است كه ايمان همان تصديق به قلب است، و اقرار به زبان علامت آن، و عمل اثر و نتيجه آن است، و هيچ يك جزء ايمان نيست. [4] و در جاى ديگر در تعريف كفر مى نويسد: «كفر جحود به دل باشد، آن را كه واجب باشد كه به اقرار دهند و از قبيل اعتقاد باشد و آن را به افعال جوارح هيچ تعلق نيست». [5] در تفسير آيه ۳۸ بقره: «وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا» گويد: