هيچ كس
چيزى را در درون جان خود مخفى و پنهان نكرده، مگر اين كه آثار آن در لغزشهاى زبان
و چهرهاش ظاهر مىگردد.
گاه الفاظ و
سخنانى كه بطور اشتباه از زبان انسان خارج مىشود، كانالى است به حقايق درون
انسان؛ بلكه طبق نظريّه دانشمندان روانشناس و روانكاو، شوخيها و سخنان ناروا، و
حتّى سخنانى كه در حال خشم و غضب گفته مىشود، مىتواند دريچهاى براى كشف درون پر
رمز و راز انسان باشد.
با توجّه به
مطلب فوق، تكبّر و خود برتر بينى نيز نمودها و بروزهايى دارد؛ ولى بارزترين و
آشكارترين نماد آن، در هنگام راه رفتن آشكار مىشود. زيرا انسان متكبّر به هنگام
راه رفتن پاها را بر زمين مىكوبد، و با قامتى راست و سر به آسمان و سينهاى جلو
داده، و دستانى بر كمر گرفته، راه مىرود؛ به گونهاى كه هر كس او را ببيند،
براحتى به وجود صفت زشت تكبّر در او پى مىبرد. و از اين كه اين خوى زشت همچون
موريانه از درون او را تهى و سست و بى اعتبار مىكند، برايش افسوس مىخورد.
البتّه تمام
بحثهاى فوق مبتنى بر اين است كه ما معنى تحتاللّفظى (ظاهرى) آيه شريفه را در نظر
بگيريم؛ امّا اگر گفته شود منظور از «مشى» راه رفتن عادى نيست بلكه منظور خطّ و
مشى زندگى و برنامههاى اجتماعى است، در اين صورت آيه شريفه معناى گستردهترى پيدا
مىكند؛ بدين معنى كه عبادالرّحمن كسانى هستند كه تمام برنامههاى زندگى آنها- چه
فردى و چه اجتماعى- توأم با تواضع و فروتنى است، و اين بندگان خاصّ خداوند همواره
از تكبّر و خودبرتربينى به دورند.
طبق هر دو
تفسير، تواضع يكى از صفات شايسته عبادالرّحمن است؛ البتّه تواضع در تمام
برنامههاى زندگى.