اسم الکتاب : والاترين بندگان المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 38
جالب است كه
صداى اعتراض مدّعيان رأفت و رحمت، و مناديان حقوق بشر، به هنگام اجراى قصاص اين
انسانهاى جنايتكار سراسر جهان را پر مىكند؛ امّا زمانى كه دوستان جنايتكار آنها
در فلسطين، افغانستان، بوسنىهرزگوين، چچن، جنوب لبنان، عراق و ديگر نقاط دنيا
هولناكترين جنايات را مرتكب مىشوند، هيچ صداى اعتراضى از آنها بلند نمىشود. گويا
همه آنها كر و كور و خواب هستند!
اگر انگشت
دست بيمارى فاسد گردد، و طبيب حاذق و دلسوز تمام سعى خويش را براى درمان و بهبودى
آن به كار گيرد، و موفق بر اين كار نگردد، و چارهاى جز قطع آن براى حفظ ساير
انگشتان و جلوگيرى از سرايت بيمارى به قسمتهاى ديگر بدن نداشته باشد، و آن را قطع
كند، آيا چنين طبيبى خشونت طلب است! آيا مقتضاى رحمت و عطوفت اين است كه اين عضو
فاسد به حيات خود ادامه دهد و بتدريج ساير اعضاى بدن را نيز فاسد كند، و حتّى
پيامآور مرگ براى تمام اعضاى كشور تن باشد! آيا هيچ عقل و منطقى اين نوع تفكّر را
مىپسندد!
نتيجه اين
كه، قصاص نوعى درمان است و براى جلوگيرى از سرايت فساد
به ساير اعضاى جامعه، و حفظ امنيّت و ايمنى ديگر اعضا، ضرورى و لازم است. و با اين
تحليل، قانون قصاص نه تنها خشونت محسوب نمىشود، بلكه با توجّه به مصلحت كلّ
جامعه، شعبهاى از رحمت و رأفت الهى محسوب مىگردد. (دقّت كنيد)
تصوّر
نمىكنيم هيچ انسان عاقلى- هر چند تابع دين مقدّس اسلام نباشد- معتقد باشد كه
افراد شرور و قاتل و كسانى كه با قتل و غارت، امنيّت جامعه را به خطر مىاندازند،
و به هيچ كس رحم نمىكنند، و پايبند به هيچ اصلى از اصول دينى و انسانى نيستند، در
جامعه آزادانه رفت و آمد كنند و مرتكب هر جنايتى شوند؛ بلكه تمام عقلاى دنيا قصاص
را به عنوان آخرين درمان اين اعضاء فاسد اجتماعى مىپذيرند، و از آن استقبال
مىكنند.
ب-
ناسازگارى حدود اسلامى با رأفت و رحمت دينى
از جمله
امورى كه بهانه گيران آن را دستاويز قرار دادهاند، «حدود و تعزيرات»
اسم الکتاب : والاترين بندگان المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 38