responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : والاترين بندگان المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر    الجزء : 1  صفحة : 242

و براى اين كار نياز به انسانى مدير و مدبّر و آگاه و امين مى‌باشد، كه همه اين صفات در من جمع است.

آيا آن تقاضاى حضرت يوسف عليه السلام و اين تعريف و تمجيد از خويشتن، خود بزرگ بينى نيست؟

بالاتر از اين، داستان خطبه شقشقيّه حضرت على عليه السلام است:

آن حضرت در سر تا سر اين خطبه از خود تعريف و تمجيد مى‌كند؛ مثلًا، در ابتداى خطبه مى‌فرمايد:

أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلَانٌ وَ إِنَّهْ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّى مِنْهَا مَحَلَّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَا يَنْحَدِرُ عَنِّى السَّيْلُ وَ لَايَرْقَى‌ إِلَىَّ الطَّيْرُ [1]

به خدا سوگند او (ابوبكر) رداى خلافت را بر تن كرد، در حالى كه خوب مى‌دانست من در گردش حكومت اسلامى همچون محور سنگهاى آسيابم (كه بدون آن آسياب نمى‌چرخد). (او مى‌دانست) سيلها و چشمه‌هاى (علم و فضيلت) از دامن كوهسار وجود من جارى است، و مرغان (دور پرواز انديشه‌ها) به افكار بلند من راه نتوانند يافت!

آيا اين جملات بلند پروازى و خود بزرگ بينى محسوب نمى‌شود؟

پاسخ: در جواب سؤالات مذكور، و موارد مشابه، بايد به اين نكته توجّه داشت كه:

«بين خودستايى و خود بزرگ بينى از يك سو، و معرّفى استعدادهاى درونى از سوى ديگر، تفاوت روشنى وجود دارد» و توجّه به آن، پاسخ تمام سؤالات فوق را روشن مى‌كند. مثلًا تاجر جواهرات كه مى‌خواهد جواهرات خود را در معرض فروش بگذارد، اگر اوصاف و ويژگيهاى واقعى جواهراتش را بيان كند، خودستايى نكرده است، بلكه ارزش سرمايه‌اش و قيمت و ويژگيهاى آن را بيان نموده تا مردم با آگاهى از آن، از جواهرات وى استفاده كنند. حال اگر شخصى از اشخاص جامعه استعداد والايى دارد، و آن را به مردم معرّفى كند، تا از آن بهره بگيرند، آيا مرتكب خودستايى و


[1]. نهج البلاغه، خطبه 3.

اسم الکتاب : والاترين بندگان المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر    الجزء : 1  صفحة : 242
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست