3- «اسراف» آن است كه انسان چيزى را بيش از حدّ مصرف كند. و «تبذير» به معنى
ريخت و پاش و تضييع نعمتهاى الهى است؛ به عنوان مثال، اگر شما ده نفر ميهمان دعوت
كرده باشيد، و براى آنها- كه با يكى دو نوع غذا پذيرايى مىشوند- دهها نوع غذا
تهيّه كنيد، مرتكب اسراف شدهايد؛ هر چند تمام غذاها مصرف شود!
و اگر براى اين ده نفر به اندازه پنجاه نفر غذا تهيّه كنيد، كه مقدارى از آن
خورده، و بقيّه در سطل زباله ريخته شود مرتكب تبذير شدهايد.
البتّه گاه «اسراف» در معنى «تبذير» هم به كار مىرود، ولى اگر در جملهاى هر
دو كلمه ذكر شود هر كدام معناى خاصّ خود را خواهد داشت. و منظور از «تقتير» تنگ
نظرى، سختگيرى، بخل ورزيدن، و به اصطلاح «نم پس ندادن» است.
4- «قَوام» حالت بين «اسراف» و «تقتير»، يعنى حدّ اعتدال است. و «قِوام» به
چيزى گفته مىشود كه باعث اعتدال مىشود.
پس از تفسير اجمالى آيه مورد بحث، لازم است پيرامون دو موضوع، مطالبى ارائه
شود:
نخست، اصل انفاق و جايگاه آن در اسلام؛ و ديگر، اعتدال و ميانه روى در انفاق.
الف- جايگاه انفاق
انفاق- به معنائى كه گذشت- يك قانون عمومى در جهان آفرينش است. و تمام موجودات
عالَم، عامل به آن هستند، يعنى، از آنچه در اختيار دارند، به ديگران كمك مىكنند.
خورشيد عالمتاب همواره در حال انفاق است؛ از نور و گرما و حرارت آن تمام