اسم الکتاب : والاترين بندگان المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 115
پاسخ صحيح اين است: ما هر چند بطور اجمالى معتقديم جهنّمى وجود دارد، كه
متخلّفان را در آن مجازات مىكنند، ولى بايد اعتراف كنيم كه ماهيّت آن بر ما روشن
نيست، و نمىتوان به آن پى برد. همانگونه كه ماهيّت بهشت و جزئيّات آن نيز بر ما
مخفى است! آنچه از بهشت و جهنّم درك مىكنيم اين است كه اوّلى كانون رحمت و رأفت
الهى، و دومى مركز قهر و غضب و خشم پرودگار مىباشد.
البتّه هيچ تعجّبى هم ندارد كه ما ماهيّت بهشت و جهنّم را ندانيم. چون ما
زندانيان دنيا چگونه مىتوانيم با اين الفاظ و مقياسهاى دنيايى، مسائل مربوط به
جهان آخرت را درك كنيم! براى روشن شدن اين مطلب، همواره مثال جالبى مىزنيم كه
تصوّر مىكرديم تراوش ذهن ماست؛ ولى بعداً به روايتى بر خورديم كه معلوم شد مثال
مورد نظر به صورت زيبايى در آن روايت آمده است. [1] به اين مثال توجّه كنيد:
مَثَل ساكنان دنيا نسبت به جهان آخرت، مَثَل جنين محبوس در رحم مادر نسبت به
ساكنان دنياست. اگر جنين موجود در شكم مادرى عاقل و هوشيار شود، بلكه عقل و درك
عالى در حدّ عقل و خرد بوعلى سينا داشته باشد! و از داخل شكم مادر با ما تماس
بگيرد، و از ما بخواهد كه اوضاع و احوال دنيا را براى او تشريح كنيم. و ما در پاسخ
بگوئيم: خورشيد بسيار زيبا و درخشانى در دل آسمان نور افشانى مىكند؛ گلها و
گياهان پر طراوتى در اطراف ما خودنمايى مىكنند؛ با پايان يافتن روز خورشيد كم كم
غروب مىكند و با آمدن شب ماه پر نور و ستارگان فراوان در سينه آسمان به انسانها
چشمك مىزنند؛ و شب با خود سكوت و آرامشى عجيب به ارمغان مىآورد و ....
آيا جنينى كه جز مشتى آب و كيسه رحم مادر چيزى نديده، مىتواند اين مطالب را
درك كند؟ قطعاً او (هر چند ضريب هوشىاش بالا باشد) نمىتواند جز شبحى از اين
حقايق تصوير ديگرى در ذهنش ترسيم كند. زيرا الفاظى كه ما در دنيا اختراع كردهايم،