اسم الکتاب : والاترين بندگان المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 116
هيچ كارايى در عالم جنين ندارد، همانگونه كه اين الفاظ نمىتواند قالبهاى
مناسبى براى مفاهيم جهان آخرت باشد. پس همانطور كه جنين قادر بر درك حقايق دنيا
نيست، اهل دنيا هم نمىتوانند بطور كامل حقايق جهان آخرت را درك كنند و اين، امرى
عادى است و هيچ تعجّبى ندارد. شاهد بر مدّعاى فوق آيات و رواياتى است كه بهشت و
جهنّم را توصيف مىكند؛ مثلًا در آيه 6 و 7 سوره هُمَزَه، در مورد آتش جهنّم
مىخوانيم:
«نَارُ اللَّهِ
الْمُوقَدَةُ، الَّتِى تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ؛ (جهنّم) آتش بر افروخته الهى است، آتشى كه از دلها سر مىزند!»
توضيح اين كه، آتشهاى دنيا ابتدا پوست بدن را مىسوزاند، سپس گوشت آن را طعمه
خود قرار مىدهد، و پس از آن، استخوانهاى اطراف قلب را آتش مىزند، و در نهايت به
قلب مىرسد؛ ولى طبق آنچه در آيه فوق آمده، آتش جهنّم از قلب شروع مىكند، و سپس
بقيّه را طعمه قرار مىدهد، تا به بيرون بدن مىرسد. و در يك جمله كوتاه، آتشهاى
دنيا از بيرون مىسوزاند، و به سمت درون مىرود، ولى آتش جهنّم از درون شروع
مىكند و به سمت بيرون ادامه مىدهد! راستى اين چگونه آتشى است، كه از درون
مىسوزاند؟
از برخى روايات استفاده مىشود كه آتش جهنّم زفير و شهيق [1] دارد. داراى دم
و بازدم است. نفس مىكشد [2]، به گونهاى كه گويا يك موجود زنده است. آيا آتشهاى دنيا نيز چنين هستند!
از اين تعبيرات، و امثال آن، مىفهميم كه ساختمان جهنّم، ساختمان عجيبى است كه
به فكر ما نمىرسد و نمىتوانيم به جزئيّات آن آگاه شويم، ولى علم اجمالى به وجود
جهنّم به عنوان كانون خشم و غضب و مجازات الهى داريم، و به آن معتقديم. و حتّى اين
مطلب را به مردگان خود نيز تلقين مىكنيم!
(أَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَ أَنَّ النَّارَ حَقٌّ).