responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : كتاب النكاح المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر    الجزء : 1  صفحة : 133

مى‌گويند كه اين احاديث عام است و معنايش اين است كه نكاح قابل فسخ نيست نه به خيار نه به غير آن، مگر با عيوب خاصّه.

جواب از دليل: اين دليل هم صحيح نيست و روايات دلالت ندارد، چون ناظر به باب عيوب است كانّ مى‌گويد «لا يردّ النكاح بعيب الا هذه العيوب (حصر اضافى)» پس ناظر به تمام عوامل فسخ نيست بلكه فقط ناظر به عيوب است، در نتيجه نمى‌توان به اين احاديث براى نفى خيار شرط در نكاح استدلال كرد.

7- روايات باب «من خيّر امرأته لم يقع بها طلاق»:

همان‌طور كه در ابتدا بيان شد كسى متعرّض اين دليل نشده در حالى كه از ادلّه ديگر بهتر است. در كتاب الطلاق بابى داريم كه آيا جايز است براى مرأة خيار قائل شويم، يعنى به زن بگوييم اختيار با خودت مى‌خواهى برو يا بمان. البتّه آن خيار از خيار شرطى است كه ما مى‌گوييم چون ما خيار شرط در حين اجراى عقد را مى‌گوييم و چيزى كه در باب طلاق از آن بحث كرده‌اند خيار بعد العقد است، ولى از آن مى‌توان براى ما نحن فيه استفاده كرد.

توضيح ذلك: در سوره احزاب دستورى در مورد زوجات النبى صلى الله عليه و آله داده شده است:

يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زِينَتَها فَتَعالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَ أُسَرِّحْكُنَّ سَراحاً جَمِيلًا. وَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْكُنَّ أَجْراً عَظِيماً.‌ [1] اى پيامبر به همسرانت بگو اگر شما طالب زينت حيات دنيا هستيد بياييد با هديه‌اى شما را بهره‌مند سازم و به طرز نيكويى شما را رها كنم و اگر شما خدا و پيامبرش و سراى آخرت را مى‌خواهيد خداوند براى نيكوكاران شما پاداش عظيمى آماده ساخته است (در واقع پيامبر اكرم زنانش را مخير كرد).

شأن نزول:

غزوات اسلامى كه پيش آمد، غنائم فراوانى بدست مسلمانان رسيد كه در ميان آنها چيزهاى گرانبها و پرزرق‌وبرقى هم يافت مى‌شد، بعضى از همسران پيامبر چشمشان كه به اين غنائم مى‌افتاد تصوّر مى‌كردند كه اينها ملك خصوصى پيامبر است، و درخواست فلان لباس يا زينت يا مال را مى‌كردند و پيش خود فكر مى‌كردند كه دوران فقر و ندارى پيامبر تمام شده و پيامبر همه چيز دارد پس بايد همسران او به نوايى برسند.

خداوند به پيامبر فرمود كه به زن‌ها بگو اين اموال براى من نيست اگر اين زندگى را مى‌پسنديد بمانيد و اگر نمى‌پسنديد برويد، و براى آنها خيار قرار داد.

در بين مفسّران شيعه و سنّى بحث در اين است كه:

اوّلًا، آيا معناى خيارى كه براى زنان پيامبر قرار داده شد، اين است كه ديگر طلاق نمى‌خواهند؟ عدّه‌اى گفته‌اند كه ديگر احتياج به طلاق نبوده و كأنّ خيار فسخ به آنها داده شده و همين طلاق است، در حالى كه بعضى معتقدند معنايش اين است كه اگر مى‌خواهيد برويد طلاقتان بدهم نه اينكه خودتان انتخاب كنيد، شايد ذيل آيه هم همين معنا را برساند: «فَتَعالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَ أُسَرِّحْكُنَّ سَراحاً جَمِيلًا»‌ يعنى من شما را آزاد كنم و طلاق دهم.

ثانياً: سلّمنا كه اين اختيار جانشين طلاق باشد آيا اين از خصائص النبى و مخصوص پيامبر است يا شامل ديگران هم مى‌شود؟

اين مسأله شديداً محل بحث است، مشهور و معروف در بين فقهاى ما اين است كه اين مسأله اگر هم باشد اختصاص به پيامبر دارد و شامل ديگران نمى‌شود.

در وسائل در كتاب الطلاق بابى داريم كه چند روايت آن مى‌تواند شاهد بحث ما باشد.

روايتى مى‌گويد جعل خيار براى مرأة جايز نيست حتى تعبيرش اين است كه «يفسد العقد» و از اينجا معلوم مى‌شود كه جعل خيار در عقد مى‌كنند چون اگر بعد از عقد باشد، عقد باطل نمى‌شود.

* ... عن هارون‌

[مروان‌]

بن مسلم عن بعض اصحابنا

(مرسله)

عن ابى عبد اللَّه عليه السلام قال: قلت له: ما تقول فى رجل جعل امر امرأته بيدها؟ قال: فقال لى: ولىّ الامر من ليس اهله و خالف السنّة و لم يجز النكاح‌

(در موقع صيغه عقد گفته است كه امرت به دست خودت است كه همان خيار فسخ است). [2]

اين حديث از تمام ادلّه‌اى كه بيان شد براى بحث ما بهتر است، اگر چه دليل اخصّ از مدعاست ولى ما بعداً رجل را هم ملحق مى‌كنيم.

روايات متعدّدى ناظر به خيار بعد العقد است و مى‌گويد جايز نيست و اين مخصوص رسول خدا صلى الله عليه و آله بوده است و امّت نمى‌تواند چنين اختيارى به دست مرأة بدهند:

* ... عن محمد بن مسلم قال: سألت ابا جعفر عليه السلام عن الخيار فقال: و


[1] آيه 28 و 29، سوره احزاب.

[2] ح 5، باب 41 از ابواب مقدّمات طلاق.

اسم الکتاب : كتاب النكاح المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر    الجزء : 1  صفحة : 133
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست