سكينه نيز فرياد زد: «اى جدّا! از مصايبى كه بر ما گذشت به تو شكايت مىكنم.
به خدا سوگند، من سنگ دلتر، جفا كارتر و خشنتر از يزيد نديدم و هيچ كافر و مشركى
را بدتر از او سراغ ندارم! او با چوبدستىاش به دندان پدرم مىزد و مىگفت:
ضربهها چگونه است اى حسين!»
همچنين نقل شده است كه پس از شهادت امام حسين عليه السلام زنان بنىهاشم
لباسهاى سياه و خشن بر تن كردند، از سرما و گرما پروايى نداشتند و به عزادارى
مىپرداختند و امام على بن الحسين عليه السلام براى مراسم ماتم و عزادارى آنها غذا
تهيه مىكرد. [3]
امام صادق عليه السلام فرمود: زنان بنى هاشم به مدت پنج سال حالت عزا داشتند و
از آرايش و زينت دورى مىجستند، تا آن زمان كه مختار (قيام كرد و) عبيداللَّه بن
زياد را كشت و سرش را (به مدينه) فرستاد. [4]
همچنين در روايتى ديگر از آن حضرت آمده است: «امام زينالعابدين عليه السلام
مدّت چهل سال بر پدر بزرگوارش گريه كرد، درحالى كه روزها را روزه بود و شبها را
به عبادت مىپرداخت. وقت افطار هنگامى كه خادمش آب و غذا در برابرش مىنهاد و
مىگفت: مولاى من! ميل بفرماييد؛ آن حضرت [به ياد مظلوميت پدر] مىفرمود: