مطابق نقل سيد بن طاووس پس از اين، ابن زياد دستور داد كه سر مبارك امام حسين
عليه السلام را در كوچههاى كوفه بگردانند (تا قدرتنمايى كند). [2]
***
بهترين دليل بر اينكه بنىاميه در
كربلا شكست خوردند و امام حسين عليه السلام و ياران شجاع و باوفايش پيروز شدند،
همين حوادثى است كه گام به گام بعد از ماجراى عاشورا رخ داد، و دشمن را رسوا و
عصبانى ساخت و براى بريدن زبان حقگويان، پيوسته آنها را به قتل تهديد مىكرد.
هر روز سند تازهاى بر ضد اين گروه ستمگر و خونخوار به وسيله يكى از محبان
اهلبيت عليهم السلام ارائه مىشد؛ آيا ابن زياد مىتوانست صحابى بودن زيد بن ارقم
را انكار كند، در حالىكه او از مشاهير صحابه بود؟ آيا مىتوانست سخنى بر ضد رسول
خدا صلى الله عليه و آله بگويد؟ با اين كار سبب بسيج همه مردم بر ضدّ خود مىشد،
ناچار تهديد به مرگ و قتل مىكرد و دشنام و ناسزا مىگفت!
10- پيرمردى كه به آرزويش رسيد
«عبيداللَّه بن زياد» براى ايجاد جوّ
تبليغاتى و توجيه عملكرد خود و جلوگيرى از شورش مردم، مردم را در مسجد گرد آورد و
به منبر رفت.
سيد بن طاووس مىنويسد: ابن زياد نخست حمد و ثناى الهى را بجا آورد! و در ضمن
سخنانش گفت: «سپاس خداوندى را كه حق و اهل آن را آشكار كرد و اميرالمؤمنين! و
پيروانش را پيروز نمود و (نعوذ باللَّه) دروغگو فرزند دروغگو را كشت».
[1]. تاريخ طبرى، ج 4، ص 349 و
بحارالانوار، ج 45، ص 116 (با مقدارى تفاوت).