اسم الکتاب : عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 485
او سه بار شجاعانه به سپاه دشمن حمله كرد و رجز مىخواند:
الْيَوْمَ أَلْقى مُسْلِماً وَهْوَ أَبي
وَفِتْيَةً
بادُوا عَلَى دينِ النَّبِيِ
لَيْسُوا بِقَوْمٍ عُرِفُوا بِالكَذِبِ
لكِن خيارٌ
وَكِرامُ النَّسَبِ
مِنْ هاشِمِ السّاداتِ أَهْلِ الْحَسَبِ
«امروز پدرم مسلم را ملاقات خواهم كرد
و آن جوانمردانى كه بر دين پيامبر صلى الله عليه و آله بودند، آنانى كه مانند
قومى كه به دروغ شناخته شدهاند نيستند، بلكه مردمى بزرگوار و داراى نسب كريمى كه
از بزرگان هاشم و انسانهاى با شخصيتى هستند».
او شجاعانه مىجنگيد تا آنكه «عمروبن صُبيح» تيرى به جانبش رها كرد در حالى كه
دست عبداللَّه بر پيشانىاش بود دست او را به پيشانى دوخت، هر چه تلاش كرد نتوانست
دست را جدا كند، عمرو بن صبيح جلو آمد و نيزه خويش را بر قلبش فرو كرد و او را به
شهادت رساند. [1]
بنا به نقل ابومخنف و شيخ مفيد، شهادت عبداللَّه پس از شهادت على اكبر عليه
السلام بوده است. [2]
2. جعفر بن عقيل
وى برادر مسلم بن عقيل و مادرش «حوصاء» است، پس از شهادت عبداللَّه بن مسلم،
او و تعدادى از بنىهاشم و فرزندان ابوطالب به صورت دستهجمعى بر سپاه كوفه حمله
كردند. [3]
در اين حال امام عليه السلام چون آنها را مشاهده كرد كه عقابوار به سوى دشمن
يورش مىبرند، فرمود:
«صَبْراً عَلَى الْمَوْتِ يا بَنِي عُمُومَتِي، صَبْراً يا أَهْلَ بَيْتِي
وَاللَّهِ لارَأَيْتُم هَواناً
[1]. اعيانالشيعة، ج 1، ص 607؛ ارشاد
مفيد، ص 460؛ كامل ابناثير، ج 3، ص 407 و ابصارالعين، ص 50.
[2]. ارشاد مفيد، ص 460 و انساب
الاشراف، ج 3، ص 406.