اسم الکتاب : عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 465
نمىخواهد. اى قوم! من بر شما از روزى كه مردم يكديگر را صدا مىزنند (و از هم
يارى مىطلبند ولى صدايشان به جايى نمىرسد) بيمناكم، همان روز رستاخيز كه روى
برمىگردانيد و فرار مىكنيد، اما هيچ پناهگاهى در برابر (عذاب) خداوند براى شما
نيست، و هر كس را خداوند (به خاطر اعمالش) گمراه سازد، هدايت كنندهاى براى او
نيست. اى مردم! حسين عليه السلام را نكشيد كه عذاب خداوند شما را ريشهكن خواهد
كرد، و البته هر كس (بر خدا) دروغ ببندد، نااميد مىشود».
؛ رحمت خدا بر تو باد! در آن زمان كه آنان را به حق فرا خواندى ولى آنها
نپذيرفتند و قصد جان تو و يارانت را نمودند، سزاوار عذاب خداوند شدند. (حال ديگر
دير شده است) چه اينكه آنها (دستشان را به خون آنها رنگين كردهاند) و برادران
صالح تو را كشتهاند!!».
«حنظله» در پاسخ امام عليه السلام عرض
كرد: راست گفتى، فدايت شوم، شما از من داناتر و به درك حق سزاوارترى. [1]
پس از آن حنظله از امام پرسيد: «آيا من به سوى آخرت نشتابم و به برادرانم ملحق
نشوم؟».
امام عليه السلام فرمود:
«رُحْ إلَى خَيْرٍ مِنَ الدُّنْيا وَما فيها وَإلى مُلْكٍ لايَبْلى
؛ بشتاب به عالَمى بهتر از دنيا و آنچه در آن است و به سوى سلطنتى كه كهنه
نگردد».