اسم الکتاب : عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 464
سعد به اين نزاع پايان داد و گفت: «او را يك نفر نكشته است». [1]
بعد از سر «عبداللَّه بن عمير كلبى» و «عمرو بن جناده»، سر عابس سومين سرى بود
كه پس از جدا شدن به سوى امام حسين عليه السلام پرتاب شد. [2]
***
تاريخ كمتر مردانى همچون «عابس» سراغ
دارد كه در ميدان نبرد به هنگام حمله ناجوانمردانه و نابرابر دشمن اينگونه به
ميدان بيايد، وسائل دفاعى را دور بريزد و با اسلحه خود بر دشمن بتازد، و او را
شرمنده و شرمسار كند و به استقبال شهادتى پرافتخار بشتابد كه نظيرش كمتر ديده شده
است.
94- حنظلة بن اسعد شبامى
از چهرههاى برجسته شيعه و مردى سخنور و شجاع و از قاريان و حافظان قرآن بود،
و چون مردى فصيح بود امام عليه السلام او را به عنوان نماينده خويش نزد عمر بن سعد
مىفرستاد. او در روز عاشورا پس از گرفتن اذن جهاد از امام عليه السلام سپاه دشمن
را با اين بيان موعظه كرد:
؛ اى قوم من! من بر شما از روزى همانند روز (عذاب) اقوام پيشين بيمناكم! و از
سرنوشتى همچون سرنوشت قوم نوح و عاد و ثمود و كسانى كه بعد از آنان بودند (از شرك
و كفر و طغيان) مىترسم، و خداوند ظلم و ستمى بر بندگانش
[1] رجوع شود به: مقتل الحسين مقرّم،
ص 251- 252 و بحارالانوار، ج 45، ص 28- 29.