اسم الکتاب : عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 437
پاره پاره همسرش را ديد، گفت: «گوارا باد بر تو بهشتى كه خدا نصيب تو كرد، از
او مىخواهم مرا به تو ملحق كند». اين سخن حكايت از بالاترين درجه ايمان آميخته با
شجاعت بىنظير او مىكرد، چيزى كه مىتواند الگو براى همه نسلها باشد.
80- شما با جانتان ياريم كرديد
سيف بن حارث و مالك بن
عبداللَّه دو برادر مادرى هستند كه روز عاشورا هنگامى كه
تنهايى و غربت امام را ديدند گريهكنان به خدمت امام آمدند.
امام فرمود: اى فرزندان برادرم! چرا مىگرييد؟! به خدا سوگند بعد از گذشت
ساعتى چشمانتان روشن خواهد شد.
گفتند: خدا ما را فداى تو گرداند. بر خود نمىگرييم بلكه گريه مىكنيم براى
اينكه شما را در محاصره اين گروه مىبينيم ولى كارى از دست ما بر نمىآيد.
؛ اى فرزند برادرم خدا شما را به خاطر اين همراهى و اين يارى با جانتان،
بهترين پاداشى كه به متقين مىدهد، عطا نمايد».
اين دو برادر با هم از امام عليه السلام اذن گرفتند و به سوى ميدان رهسپار
شدند و در حالى كه در كنار يكديگر مبارزه مىكردند هر دو به فيض شهادت نائل آمدند. [1]
81- من به نزد خداى بخشنده و كريم مىروم
به نقل بلاذرى و ابن اثير چون صبح عاشورا سپاه ابن سعد به سوى خيمههاى امام
عليه السلام نزديك شد. عبداللَّه بن حوزه تميمى جلو آمد و با صداى بلند خطاب به
ياران امام گفت: «آيا حسين در ميان شما است؟» كسى پاسخ نداد و چون تكرار كرد يكى
از
[1] تاريخ طبرى، ج 4، ص 337؛
اعيانالشيعة، ج 1، ص 607؛ مقتل الحسين خوارزمى، ج 2، ص 24 و بحارالانوار، ج 45، ص
31.
اسم الکتاب : عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 437