امّ وهب (همسر عبداللَّه بن عمير) كه شاهد ماجرا بود، عمود خيمه را گرفت و به
سوى همسرش رفت و گفت: پدر و مادرم به فدايت، در برابر اين ذريه رسول خدا مبارزه
كن.
؛ خدا به شما در برابر دفاع از اهلبيتم خير دهد، به سوى زنان برگرد، خدا تو
را رحمت كند، جهاد از تو برداشته شد». [2]
سپاه دشمن به راست و چپ حمله برد و جنگ سختى درگرفت و عبداللَّه بن عمير
همانند شير مىجنگيد تا آنكه به شرف شهادت نايل آمد، همسرش در كنار پيكر قطعه
قطعهاش حاضر شد و گفت:
؛ بهشت بر تو گوارا باد، از خدايى كه بهشت را بر تو ارزانى داشت مىخواهم كه
مرا نيز در كنار تو قرار دهد».
چيزى نگذشت كه غلام شمر با فرود آوردن عمود خويش بر فرق ام وهب او را در كنار
همسرش به شهادت رساند و بدين ترتيب دعاى او به هدف اجابت رسيد.
اين تنها زنى بود كه در كربلا به افتخار شهادت نايل آمد. [3]
***
فداكارى اين زن تنها در آن نبود كه با
عمود خيمه به مبارزه با دشمن برخاست و تنها به اين نبود كه در اين راه شربت شهادت
نوشيد، بلكه از آن مهمتر اين بود كه وقتى پيكر
[1] اگر مرا نمىشناسيد پس من فرزند
قبيله كلب هستم، اين افتخار مرا كافى است كه من از قبيله بنىعُلَيم هستم، من مردى
نيرومند و قوى پنجهام و در ميدان جنگ ناتوان نيستم، اى ام وهب (همسرم) من تعهد
مىكنم كه با نيزه و شمشير زدن رو به سوى دشمن كنم.
[2] رجوع كنيد به: انساب الاشراف، ج
3، ص 398؛ مقتل الحسين خوارزمى، ج 2، ص 22 و بحارالانوار، ج 45، ص 27.
[3] رجوع شود به: ابصار العين، ص 106؛
تاريخ طبرى، ج 4، ص 327؛ كامل ابن اثير، ج 4، ص 69؛ بحارالانوار، ج 45، ص 17 و
اعيانالشيعة، ج 1، ص 603- 604.
اسم الکتاب : عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 436