؛ اى خواهرم! تو را به خدا سوگند مىدهم و بر آن تأكيد مىكنم كه در مصيبت من
گريبان خود را چاك مزن، و صورت خود را مخراش و پس از شهادتم فرياد و شيون و زارى
بلند مكن».
على بن الحسين عليه السلام مىگويد: پس از اين كه عمّهام آرام گرفت پدرم او
را در كنار من نشانيد. [1]
***
به اين ترتيب، امام عليه السلام در آن
شب تاريخى عاشورا، نخست ياران و سپس خويشان و نزديكان خود را براى اين آزمون بزرگ
الهى آماده ساخت.
آرى انجام كارهاى بزرگ و سرنوشت ساز نياز به روحيّه عالى، ايمان قوى، و آمادگى
كامل دارد، و امام عليه السلام با آن وسعت ديد و سعه صدرى كه داشت، تمام خاصّان و
بستگان خود را در مدّتى كوتاه، با كلام فوق العاده نافذ خويش پرورش داد، و نتيجه
آن حماسهاى بود كه در فرداى آن شب آفريدند، و روزهاى بعد به وسيله خيل اسرا تعقيب
شد و كار به جايى رسيد كه خواهرش زينب كبرى كه شب عاشورا طاقت تحمّل شنيدن خبر
شهادت برادر را نداشت، روز يازدهم دست زير جسد خونين برادر كرد و كمى از زمين بلند
نمود و عرض كرد: خداوندا اين قربانى را از خاندان پيامبرت قبول فرما!
66- جالبترين صحنههاى ايثار
از حضرت زينب عليها السلام نقل شده است كه فرمود: «شب عاشورا از خيمه خود
بيرون آمدم تا از حال برادرم حسين عليه السلام و يارانش با خبر شوم. ديدم امام
عليه السلام در خيمه خود تنها نشسته و با پروردگارش راز و نياز مىكند و قرآن
تلاوت مىكند. پيش خود گفتم آيا سزوار است برادرم در چنين شبى تنها بماند؟ به خدا
سوگند! مىروم و برادران و
[1]. تاريخ طبرى، ج 4، ص 318- 319؛
ارشاد مفيد، ص 444- 445 (با مختصر تفاوت) و بحارالانوار، ج 45، ص 1- 3.
اسم الکتاب : عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 403